Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
to prefix a chapter to a book
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
Other Matches
prefix
پیشوند
prefix
پیشوندی
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix
پیشوند
chapter
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapter
قسمت باب
chapter
شعبه
chapter
فصل
an a.chapter
یک باب اضافی
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
an inseparable prefix
سر واژه جدا نشدنی
prefix notation
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
prefix notation
نشان گذاری پیشوندی
label prefix
پیشوند برچسب
label prefix
پیشوند مطلب
the opening chapter
نخستین فصل
chapter of the quran
سوره
chapter-house
ساختمان جلسات
we began with the st chapter
پیش
we began with the st chapter
نزد
we began with the st chapter
پهلوی
the opening chapter
فاتحه
we began with the st chapter
پیش =پهلوی
the opening chapter of the quran
فاتحه الکتاب
book one
کتاب نخست
here is my book
اینست کتاب من
book one
جلد نخستین
to d. into a book
نگاه مختصر بکتابی کردن
your book
کتابتان
you are welcome to my book
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
here is my book
کتاب من اینها
your book
کتاب شما
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book
بداخلاق
very many book
کتابهای خیلی زیاد
it was a p to another book
مقدمه کتاب دیگربود
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
by the book
کتابی
i will t. you for the book
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
with out book
برون سند کتابی ازبر
by the book
ازروی کتاب
book value
ارزش دفتری
book value
ارزش ثبت شده در دفتر
book value
بهای دفتری
this book is yours
این کتاب مال شما ست
that book
این کتاب
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
ثبت کردن
that book
ان کتاب
the a of a book
خوانندگان کتابی
book
شماره بازیگرخطاکار
that is my book
کتاب من است
that is my book
این
book
دفتر
book
رزرو کردن توقیف کردن
to book something
چیزی را رزرو کردن
book
فصل یاقسمتی از کتاب
book
درکتاب یادفترثبت کردن
book
کتاب
book
مجلد دفتر
the book is out of p
کتاب تمام شده است
to book something
چیزی را سفارش دادن
telephnone book
دفتر تلفن
service book
کتب مذهبی
service book
کتب دعا
to wade through a book
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
what is this book worth?
این کتاب چقدر ارزش دارد
white book
کتاب سفید
white book
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
woman of the book
کتابیه
word book
کتاب لغت
year book
سالنامه
text book
کتاب درسی
waste book
دفتر باطله
text book
کتاب اصلی دریک موضوع
to gut a book
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to e. upon acovnt book
همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
to consult a book
از کتاب فال گرفتن
to consult a book
سرکتاب باز کردن
to bring to book
حساب پس گرفتن
to bring to book
بازخواست کردن از
to bind a book
صحافی کردن یک کتاب
time book
دفتر ثبت ساعات کار
the book is print
کتاب زیر چاپ است
to gut a book
جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to license a book
اجازه چاپ کتابی را دادن
text book
رساله
tou book
لباس تکواندو
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
to subscribe for a book
پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
thank tou for that book
متشکرم
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
that book will immortalize him
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to put any one through a book
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
the book is my property
کتاب مال من است
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
phone book
دفتر حاوی شمارههای تلفن
book keeping
حسابداری
[حسابداری]
the forthcoming book
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book
در حال خواندن کتابی
People of the Book
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
throw the book at
<idiom>
شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
To talk like a book .
لفظ قلم صحبت کردن
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
What is the title of the book ?
عنوان این کتاب چیست ؟
word book
واژه نامه
edition
[ed.]
[of a book]
چاپ
[کتابی]
edition
[ed.]
[of a book]
ویرایش
[کتابی]
book a seat
جا رزرو کردن
have one's nose in a book
<idiom>
کرم کتاب خوانی داشتن
have one's nose in a book
<idiom>
دائم سر توی کتاب داشتن
word book
دیکشنری
word book
لغت نامه
word book
فرهنگ لغات
word book
قاموس
word book
کتاب لغت
You wI'll benefit by this book .
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
She was reading the book to herself.
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
book ends
کتابنگهدار
appointment book
دفترچهقرارملاقاتها
telephone book
راهنمای تلفن
telephone book
دفتر تلفن
phone book
کتاب راهنمای تلفن
log book
رخداد نامه
log book
رخداد نگاشت
log book
دفتر رخدادهای روزانه
comic book
کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book
کتاب کاریکاتور
book plates
برچسب کتاب
book plate
برچسب کتاب
Yellow Book
مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
book of matches
جعبهکبریت
bound book
کتابپربرگ
To bind a book.
کتابی را جلد کردن
Please fetch the book.
لطفا"بروکتاب رابیاور
rent book
کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book
کتابمرجع
phrase book
لغتنامهمسافرت
pension book
برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book
دفترچهمیهمانها
exercise book
کتابتمرین
cookery book
کتابآشپزی
code book
کتابرمزگشا
book token
کارتخریدکتاب
address book
دفترچه تلفن
spine of the book
تیرهپشتیکتاب
rule book
کتابقانون
scrap book
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
gun book
دفترچه خدمت توپ
bring to book
بازخواست کردن از
book review
مقاله درباره کتاب
book review
انتقاد از کتاب
book og kings
سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings
کتاب پادشاهان
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms
مزامیر داود
book of psalms
زبور حضرت داود
book of psalms
زبور داود
book of proverbs
کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account
دفترحساب
book of account
دفتر روزنامه
book of account
دفتر کل
call book
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
chap book
کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
guide book
راهنمای مسافران
guide book
کتاب راهنما
Green Book
مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book
قوطی مگس ساختگی
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book
دفتر روزنامه
copy book
دفتر کپیه
condition book
کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book
کتاب کلاسی
cheque book
دسته چک
cheque book
دفترچه چک
check book
کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
book move
حرکت کتابی شطرنج
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
black book
کتاب سیاه
black book
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
bill book
دفتر بروات
bell book
دفتر ثبت دستورات موتور
bell book
دفتر موتورخانه
account book
دفتر حساب
accession book
فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book
صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book
قوانین موضوعه
statute book
کتاب قانون
statute book
کتاب نظامنامه
prayer book
دعانامه
prayer book
نماز نامه
blank book
دفترسفید
blank book
کتابچه
book marker
چوب الف
book marker
نشان لای کتاب
book making
شرطبندی
book learning
علم کتابی
cash book
دفتر نقدی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com