Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
ultra high magnetic field
معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
Other Matches
high magnetic field
میدان مغناطیسی قوی
high intensity magnetic field
میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
ultra high frequency
بسامد بسیار بسیار زیاد
ultra high vacuum
مسیر ازاد متوسط هوا
ultra high carbon steels
فولادهای فرا- پر- کربن
magnetic field
حوزه مغناطیسی
magnetic field
میدان مغناطیسی
magnetic deflection field
میدان منحرف کننده مغناطیسی
magnetic stray field
میدان پراکنده
intensity of the magnetic field
شدت میدان مغناطیسی
induced magnetic field
میدان مغناطیسی القاء شده
inhomogeouns magnetic field
میدان مغناطیسی غیریکنواخت
magnetic field line
خط میدان مغناطیسی
magnetic field potential
پتانسیل میدان مغناطیسی
terrestrial magnetic field
میدان مغناطیسی زمین
earth magnetic field
میدان مغناطیسی زمین
magnetic field figure
تصویر میدان مغناطیسی
magnetic field intensity
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field strength
شدت میدان مغناطیسی
magnetic field inhomogeneity
غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field generation
تولید میدان مغناطیسی
effective magnetic field
میدان مغناطیسی موثر
magnetic field energy
انرژی میدان مغناطیسی
magnetic field vector
بردار میدان مغناطیسی
applied magnetic field
میدان مغناطیسی اعمال شده
line of magnetic field strength
خط میدان مغناطیسی
axis of earth magnetic field
محور میدان مغناطیسی زمین
high field
میدان قوی
high frequency field
میدان فرکانس بالا
high field emmission arc
قوس نوری فشار قوی
high field emission arc
قوس میدانی
ultra
:پیشوندیست بمعنی " ماورا" وماورا فضا" و ماورا حدودوثغور" و برتراز" و"مافوق "و "فرا"
ultra
ماورای افراطی
ultra-
در معنای بسیار بزرگ
ultra
خیلی متعصب مافوق
ultra
: فرا
ultra-
مشابه 10327
ne plus ultra
بالاترین درجه ذروه
ne plus ultra
حداعلای ترقی
ultra individualism
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
ultra vires
تجاوز از حدود اختیارات
ultra audion
اولترا اودیون
ultra violet
ماورا بنفش
ultra vires
خارج از حدود اختیارات قانونی
ultra vires
بسیار عالی مقام
ultra vires
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
ultra vires
بیش از حدود اختیارات قانونی
ultra individualism
فردگرایی افراطی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
magnetic f.
میدان مغناطیسی
magnetic
اهنربا
magnetic
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnetic
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
magnetic
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
magnetic course
مسیر مغناطیسی
magnetic course
راه مغناطیسی
magnetic
مقناطیسی
magnetic
مغناطیسی
non magnetic
غیر مغناطیسی
magnetic
مغناطیس
magnetic
اهن ربا اهن ربایی
magnetic
دارای نیروی مغناطیسی
to keep the field
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
to keep the field
درجای خودثابت ماندن
to take the field
جنگ اغازکردن
field name
نام فیلد
field
رشته
[دانشی]
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
field
کارگاه
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field
محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field
زمینه رزمی صحرایی
field
میدان رزم صحرا
field
دشت
field
فرودگاه
field
بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
نوشتن داده روی PROM
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
مشابه 4036
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
میدانه
field
صحرا
field
پایکار
field
خارج اداره یا کارخانه
field
بمیدان یا صحرا رفتن
field
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
دایره
field
میدان دید
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field
بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field
دشت کشتزار
field
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
zero field
بی حوزه
field
زمین بازی
field
شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
zero field
میدان صفر
right field
سمتراستزمین
field
میدان
field
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
زمین
To take field against somebody .
بر علیه کسی وارد شدن
field
شاخه
[دانشی]
zero field
بی میدان
field
رشته
field
حوزه
field
فیلد
field
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
magnetic fatigue
خستگی مغناطیسی
magnetic disk
صفحه مغناطیسی
magnetic disk
دیسک مغناطیسی
magnetic disk
گرده مغناطیسی
magnetic direction
جهت مغناطیسی
magnetic equivalence
هم ارزی مغناطیسی
magnetic disturbance
پارازیت مغناطیسی
magnetic drum
درام مغناطیسی
magnetic drum
طبله مغناطیسی
magnetic doublet
دو قطبی مغناطیسی
magnetic domain
ناحیه مغناطیسی
magnetic drum
طبلک مغناطیسی درام حافظه
magnetic diviation
انحراف مغناطیسی
magnetic elongation
ازدیاد طول مغناطیسی
magnetic energy
انرژی مغناطیسی
magnetic equator
استوای مغناطیسی
magnetic explorer
مغناطیس یاب
magnetic disturbance
اغتشاش مغناطیسی
magnetic linkage
پیوستگی مغناطیسی
magnetic head
نوک مغناطیسی
magnetic layer
لایه مغناطیسی
magnetic focusing
تمرکز الکترومغناطیسی
magnetic lag
هیسترزیس
magnetic lag
تاخیر مغناطیسی
magnetic joint
محل ضربه در میدان مغناطیسی
magnetic iron
اهن مغناطیسی
magnetic iron
مانیتیت
magnetic inspection
بازرسی مغناطیسی
magnetic ink
جوهر مغناطیسی
magnetic ink
مرکب مغناطیسی
magnetic leakage
نشت مغناطیسی
magnetic leakage
پراکندگی مغناطیسی
magnetic memory
حافظه مغناطیسی
magnetic media
ابزارمیانی مغناطیسی
magnetic media
رسانه مغناطیسی
magnetic materials
مواد مغناطیسی
magnetic materials
اجسام مغناطیسی
magnetic loudspeaker
بلندگوی مغناطیسی
magnetic loss
تلف مغناطیسی
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
magnetic limit
مرز مغناطیسی
magnetic leakage
پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic inertia
پس ماند مغناطیسی
magnetic induction
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
magnetic induction
القاء مغناطیسی
magnetic focus
کانون مغناطیسی
magnetic flux
شار مغناطیسی
magnetic flux
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic flux
خط قوه
magnetic flux
جریان مغناطیسی
magnetic flux
سیل مغناطیسی
magnetic flow
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic head
هد مغناطیسی
magnetic flow
شار مغناطیسی
magnetic film
لایه فیلم مغناطیسی
magnetic force
نیروی مغناطیسی
magnetic induction
چگالی شماره مغناطیسی
magnetic induction
القای مغناطیسی
magnetic indicator
سمت یاب مغناطیسی هواپیما
magnetic indicator
سمت نمای مغناطیسی هواپیما
magnetic inclination
انحراف مغناطیسی
magnetic hysteresis
هیسترزیس مغناطیسی
magnetic hum
صوت مغناطیسی
magnetic constant
ثابت مغناطیسی
magnetic friction
مالش مغناطیسی
magnetic film
غشاء مغناطیسی
magnetic cartridge
پیکاپ مغناطیسی
magnetic card
کارت مغناطیسی
magnetic buzzer
طنان مغناطیسی
magnetic bubbles
حبابهای مغناطیسی
magnetic bridge
پل رلوکتانس
magnetic brake
ترمز مغناطیسی
magnetic pickup
پیکاپ مغناطیسی
magnetic character
دخشه مغناطیسی
magnetic compass
قطب نمای مغناطیسی
magnetic compass
قطبنمای مغناطیسی
magnetic coil
بوبین میراکننده جرقه
magnetic clutch
کلاج مغناطیسی
magnetic clutch
کلاچ مغناطیسی
magnetic clamp
گیره مغناطیسی
magnetic circuit
مدار مغناطیسی
magnetic characters
کاراکترهای مغناطیسی
magnetic character
کاراکتر مغناطیسی
magnetic blowout
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
magnetic aftereffect
اثر تاخیری مغناطیسی
magnetic creeping
اثر تاخیری مغناطیسی
magnetic alloy
الیاژ مغناطیسی
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com