English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (8 milliseconds)
English Persian
unified command فرماندهی متحد
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
Other Matches
unified متحد
unified متحد شده
unified یکپارچه شده
unified یکپارچه فرماندهی متحد
unified budget بودجه واحد
unified soil classification system (uscs نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
command فرماندهی
specified command نیروی اختصاصی
under command زیرفرماندهی
under command تحت کنترل
second in command معاون
self command خودداری
self command کف نفس
self command خودفرمانی
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
command.com COCO.ANDفایل
command.com در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
at my command به فرمان من
command دستور
command فرمان دستوردادن
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command فرمان
command امرکردن
command حکم کردن
command فرمان دادن
command سرکردگی فرماندهی
command امریه
command یکان قرارگاه عمده
command کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command فرمایش
command امر
command حکم
filter command فرمان FILTER
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
joint command یکان مشترک
dosmount command فرمان پیاده کردن
logistical command یکان لجستیکی
logistical command فرماندهی لجستیکی
joint command فرماندهی مشترک
embeded command فرمان تعبیه شده
external command فرمان برونی
internal command فرمان درونی
full command اداره کامل
full command کنترل کامل
external command فرمان خارجی
continuity of command مداومت فرماندهی
command processing پردازش دستورالعمل
command report گزارش فرماندهی
command signal علامت فرمان
command socialism سوسیالیسم دستوری
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
command strength استعداد یکان
command unit واحد فرمان
command processor سیستم عامل فرمانی
commodity command فرماندهی اماد
commodity command یکان امادکالاهای مصرفی
comp command COفرمان P
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
command of execution فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
major command یکان عمده
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
sequence of command ترتیب توالی فرامین
support command یکان پشتیبانی
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
tactical command یکان تاکتیکی
to perform a command فرمانی را اجرا کردن
transient command فرمان ناپایدار
type command فرماندهی ناو گروه
type command نوع یکان ناو گروه
word of command فرمان نظامی
word of command فرمان انتصاب
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
sealift command یکان حمل و نقل دریایی
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
national command یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
support command فرماندهی پشتیبانی
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
operator command فرمان متصدی
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
preparatory command فرمان خبر
preparatory command فرمان حاضرباش
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
retraining command یکان بازاموزی
retraining command قسمت ندامتگاه
scheme of command طرح عملیاتی یکان
scheme of command طرح فرماندهی
command module نقشهراهنما
command of execution ریاست اجرایی
AT command set حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
air command فرماندهی هوایی
command automatism فرمانبری مطلق
command axis محور حرکت یکان
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
combined command فرماندهی مرکب
command channels ردههای فرماندهی
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
air command یکان هوایی
air command فرماندهی نیروی هوایی
high command سرفرماندهی
command and control کنترل و فرماندهی
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
base command فرماندهی پایگاه
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
chain of command سلسله مراتب
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
channel command فرمان کانال
area command فرماندهی منطقه
combined command یکان مرکب
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
command detonated منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
administrative command فرماندهی اداری
command language زبان فرماندهی
command language زبان فرمان
command language زبان دستوری
command post پست فرماندهی
command liaison افسر رابط فرماندهی
command net شبکه یکان
command liaison شبکه رابط یکان
command economy اقتصاد دستوری
command economies اقتصاد دستوری
command mode حالت فرماندهی
command mode وضعیت دستوری
command key کلید فرمان
command post پاسگاه فرماندهی
administrative command یکان اداری
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
high command فرماندهی عالی
command group گروه فرماندهی
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
command heading مسیرپیش بینی شده
command posts پاسگاه فرماندهی
command posts پست فرماندهی
command net شبکه فرماندهی
software command language زبان فرمانی نرم افزاری
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
tactical command ship ناو فرماندهی
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
advance command post پاسگاه رده جلو
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
command destruct signal علامت تخریب موشک با فرمان دور
command driven software نرم افزار فرمان گرا
embedded formating command فرمان قالب بندی مندرج
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
command information program برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
command issuing office دفتر توزیع فرامین یکان
command issuing office دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
command management system سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
command select system سیستم فرمان انتخابی
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
forward command post پاسگاه مقدم
forward command post پست فرماندهی جلو
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
channel command word کلمه فرمان محرا
command budget estimate براورد بودجه یکان
command budget estimate براوردبودجه
hayes command set مجموعه فرمانهای هیز
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
command and general staff college دافوس
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com