English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
up the river/creek with no paddle <idiom> مثل خر در گل ماندن
Other Matches
creek نهر
creek ابنای
creek جویبار
up the creek <idiom> به مشکل برخودن
paddle پارو
paddle الوار اب بند
paddle راکت پینگ پنگ
paddle پاروی کوتاه
paddle وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddle وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddle دسته فرمان
paddle ور رفتن با چوب پهن کتک زدن
paddle بادست نوازش کردن
paddle دست و پا زدن
paddle با باله شنا حرکت کردن
paddle پاروی پهن قایقرانی پارو زدن
paddle بیلچه
paddle wheel چرخ پره دار متحرک کشتی بخار
paddle box جای چرخ پره دار
paddle board تخته شنا
dog paddle شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
dog paddle شنای سگی کردن
dog paddle شنای سگی
to paddle one's own canoe مسقلانه کارکردن
to paddle one's own canoe کار بکسی نداشتن
doggie paddle تختهشنا
dog paddle شنای اشخاص مبتدی
paddle boat کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
along the river درامتداد رودخانه
up-river برخلاف روند جریان آب
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
up the river بالارود
river رودخانه
river فاصله سفید
river نهر
river رود
beyond the river ان سوی رود
river سفیدی بین خطوط
the karoon river رود کارون
the river karoon رود کارون
river beds بستر رودخانه
subsequent river میانرود
stone river رود سنگ
river profile نیمرخ رودخانه
river mouth دهانه رودخانه
river load بار رود
the river karoon رودخانه کارون
tidal river رودخانهای که اب دریادرنزدیکی دهانه ان طغیان میکند
river trip گردش رودخانه ای
river trip مسافرت رودخانه ای
river blindness رجوع شود به onchocerciasis
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
to pull any one across a river کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
river bed بستر رودخانه
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
river line خط رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
river banks ساحل رودخانه
obsequent river وارود
an open river رودخانه باز
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
fork of ... river شاخه رودخانه ...
the bed of a river بستر یک رود
an open river رودخانهای که یخ نبسته و برای گذرکردن ازاد است
river drift کهن ابرفت
consequent river پیرود
river bank ساحل رودخانه
rejuvenated river نوگشته رود
river clay گل رودخانه
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
river gravel شن رودخانه
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
river capture رود گیری
the karoon river رودخانه کارون
river dues عوارض استفاده از ابراهها
river drift ابرفت کهن
drowned river mouth دهانه
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
dry river bed خشکه رود
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
drowned river mouth مصب
river bed level تراز بستر رودخانه
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com