Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
village road bridge
پل روستائی
Other Matches
road bridge
پل راه
road bridge
پل خیابان
road bridge
راه پل
village
روستا
village
ده
village
قریه
village
دهکده
village rug
فرش عشایری
he set out for the village
سوی ده رهسپار گردید
village rug
فرش ایلیاتی
village green
میدان دهکده
he set out for the village
عازم ده شد
bridge
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
پل فرماندهی
bridge
پل فرماندهی کشتی
bridge
اتصال دادن
bridge
پل ساختن
bridge
بازی ورق
bridge
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge
برامدگی بینی
bridge
جسر
bridge
پل
bridge
compassplatform : syn
bridge
پل زدن
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
highway bridge
راپل
loading bridge
پل بارگیری
magnetic bridge
پل مغناطیسی
lifting bridge
پل بالارو
through arch bridge
پلکمانسراسری
maxwell bridge
پل اندازه گیری ماکسول
transporter bridge
پلانتقال
lattice bridge
پل شبکهای
impedance bridge
پل امپدانس
lattice bridge
پل نردهای
treble bridge
پلصدایزیر
maxwell m l bridge
پل ماکسول
irish bridge
پل ایرلندی
lever bridge
پل باز شو
irish bridge
ابنمای مغروق
irish bridge
پل مغروق
irish bridge
اب نما
inductance bridge
پل اندوکتیویته
lever bridge
پل بالا رو
impedance bridge
پل اندازه گیری مقاومت
heydweiler bridge
پل هایدویلر
flying bridge
پل شناور
flying bridge
پل موقتی
floating bridge
پل متحرک موقتی
floating bridge
پل شناور
float bridge
پل شناور
flag bridge
پل پرچم
flag bridge
پل تیمساران
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed bridge
پل ثابت
enclosed bridge
پل فرماندهی سر پوشیده
flying bridge
پل هوایی
foot bridge
پل پیاده رو
flumed bridge
پل تنگ کننده معبر اب
handling bridge
پل بار
girder bridge
پل تیر حمالی
girder bridge
پل پوتری
girder bridge
پل چند تکه قابل نصب رویهم
girder bridge
پل بیلی متوسط
gap bridge
گلویی ماشین تراش
cross a bridge before one comes to it
<idiom>
درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
pedestrian bridge
پل پیاده رو
water under the bridge
<idiom>
همه چیز عوض شده
measuring bridge
پل اندازه گیری
salt bridge
پل نمک
the instability of a bridge
نا استواری پل
the pier of a bridge
پایه پل
the span of a bridge
چشمه یا دهانه پل
treadway bridge
پل عبور موقتی پیاده
treadway bridge
پل دوخطه
trestle bridge
پل پایه خرپایی
truss bridge
پل دارای اسکلت اهنی
truss bridge
پل با تیر مشبک
truss bridge
پل خرپایی
truss bridge
پل اسکلت فلزی
that bridge has openings
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
signal bridge
پل مخابره ناو
signal bridge
پل مخابرات ناو
skew bridge
پل کج
slab bridge
پل دالو
slab bridge
پل تاوه
spar bridge
پل الواری
spar bridge
پل ساخته شده ازگرده چوب
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
swing bridge
پل گردان
swing bridge
پل نوسان دار
weatstone bridge
پل ویتستن
weigh bridge
قپان تخت قنطار کش
wheatstone bridge
مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
pontoon bridge
پل شناور قایقی
lift bridge
پلبالارو
oxygen bridge
پل اکسیژنی
operating bridge
پل کارگاهی
operating bridge
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
portal bridge
پلدروازهای
navigating bridge
پل ناوبری
natural bridge
پل طبیعی
movable bridge
پل بازشو
movable bridge
پلی که میشودجابجا نمود
pontoon bridge
پل موقت
compass bridge
قطبنمایعرشهکشتی
wien bridge
پل وین
rise of a bridge
خیز طاق پل
ribbon bridge
پل کرکرهای
arch bridge
پلقوسدار
bass bridge
پایهباس
railway bridge
پل راه اهن
railroad bridge
پل راه اهن
beam bridge
پلمیلهای
bridge assembly
برآمدگیسیمها
bridge of nose
برآمدگیبینی
movable bridge
پل متحرک
bridge circuit
مدار پلوار
bascule bridge
پل متحرک باسکولی
bascule bridge
پل بازشونده
canal bridge
پل کانال
canal bridge
پل کیالی
bascule bridge
پل باسکولی
bascule bridge
پل قپانی
bascule bridge
پل متحرک
bailey bridge
پل متحرک وموقتی
cantilever bridge
پل قپانی
cantilever bridge
ستون پل
cantilever bridge
پایه پل
cantilever bridge
پل بازودار
bascule bridge
پل اهرمی
bridge deck
بدنه پل
bridge escape
فرار از پل
bridge carriageway
شوسه پل
bridge pier
پایه پل
bridge plate
پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge building
پل سازی
bridge rectifier
یکسو کننده پلوار
bridge rectifier
یکسوکننده بریج
bridge seat
تکیه گاه
bridge finance
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
bridge seat
پاشنه پل
bridge shoe
پاشنه پل
bridge shoe
پاشنه
bridge head
سر پل ساحلی
bridge shoe
زیره پل
asses bridge
قضیه حماریه
capacitance bridge
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
ribbon bridge
پل تاشونده
conductivity bridge
پل برق رسانایی
lattic-bridge
تیر حمال مشبک
suspension bridge
پل اویزان
magnetic bridge
پل رلوکتانس
decade bridge
پل دهگانه
deck of a bridge
صفحه پل
deck of a bridge
کف پل
suspension bridge
پل معلق
draw bridge
پل کششی
clapper bridge
پل سنگی
bridge head
سر پل
arched bridge
پل قوسی
cantilever bridge
پل طرهای
cantilever bridge
پل کنسول
bridge loan
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
cantilever bridge
پل معلق
arched bridge
پل کمانهای
chain bridge
پل زنجیری
chain bridge
پل معلق
bascule bridge
پل بازشو
lattic-bridge
پل نرده ای
cross that bridge when you come to it
<idiom>
[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
slide wire bridge
پل ویتستن لغزان
three phase bridge tape
اتصال گرتس سه فازه
material handling bridge
پل بارگیری
three phase bridge tape
مدارگرتس سه فاز
three phase bridge tape
circuit rectifying
material handling bridge
پل باربری
maxwell wien bridge
پل اندازه گیری ماکسول-وین
turnable foot bridge
پل پیاده رو گردان
three phase bridge connection
اتصال پل سه فازه
multi span bridge
پل چند دهانه
frequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس
half-through arch bridge
پلازوسطکمانی
deck arch bridge
پلمنحنی
container-loading bridge
پلورودبستههابهکشتی
dry gap bridge
پل ابرویی
cable suspension bridge
پل معلق با سیم تابیده
cable suspension bridge
پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
The flood swepot away the bridge.
سیل پل رابرد
floating pontoon bridge
پل پونتون
dry gap bridge
پل مخصوص اب بریدگی
highfrequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس بالا
dry gap bridge
پل خشکی
center swing bridge
پل میانگرد
bridge spot weld
جوشکاری نقطهای
lattice suspension bridge
پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
lattice suspension bridge
پل اویزشی مشبک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com