Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
Other Matches
exists
بودن
exists
موجودبودن
exists
وجود داشتن
exists
زیستن
phases
بخشی از فرآیند بزرگتر
phases
دوره
phases
مرحله عملیات
phases
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
phases
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
طبقه
phases
وضعیت
phases
حالت
phases
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases
دوره زمانی اجرای برنامه
phases
وجه
phases
مرحله
phases
فاز
phases
لحاظ پایه
phases
صورت
phases
وجهه
phases
منظر
phases
اهله قمر جنبه
phases
دوره تحول وتغییر
phases
وضع
phases
مرحلهای کردن
voltage between phases
ولتاژ بین فازها
phases of the moon
صور ماه صورتهای ماه فازهای ماه
the phases of the moon
صورماه
phases of life
مراحل یاشئون زندگی
phases of moon
اهله ماه
phases of moon
اهله قمر
phases of the moon
اهله قمر
phases of the venus
اهله زهره
water course
حق المجری
water course
حق الشرب
water course
مجرای اب
by water
با کشتی
by water
از راه رودخانه
water way
راه ابی
mean water
میان اب
She let the water out .
آب را ول کرد
water way
ابراهه
water way
مسیل
of the first water
بهترین
on the water
در کشتی
water down
<idiom>
ضعیف شدن
by water
از راه دریا
water
آب
to keep ones he above water
از زیر بدهی بیرون آمدن
water
ابگونه
to water
آب دادن
to water
آب ریختن
to water something
آب دادن
[گیاه]
above water
<adj.>
شناور
above water
<adj.>
روی آب
f.water
عرق رازیانه
first water
بالاترین مقام
first water
درجه اول
water
پیشاب
water
مایع
water
اب دادن
to p something with water
اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
water still
دستگاه تقطیر اب
water
اب
water glass
اب شیشه
water polo
واترپلو
water hazard
مانع ابی در مسیر گوی گلف
water glass
لیوان اب
water glass
شیشه مایع
water polo
بازی فوتبال ابی
water guage
فشار سنج اب
water pollution
الودگی اب
water meter
کنتور اب
water meter
اب سنج
water mill
اسیاب ابی
water melon
هندوانه
water glass
شیشه محلول
water gauge
اب پیم
water driver
مقنی
water fast
رنگ نرو
water polo
بازی در استخربطول 02 تا 03 متر و عرض 8 تا 01 متر بین 2 تیم 7نفره
water fast
پارچه شورنرو
water filter
صافی اب
water fowl
مرغ ابی
water fowl
پرنده ابی
water front
جبهه رطوبتی
water gas
گاز اب
water gauge
اندازه اب نما
water loss
ابکاهی
water lowering
زهکشی
water polo
واترپولو
water point
نقطه تقسیم اب
water hammer
ضربت قوج
water plate
بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water jacket
ابدان
water jacket
صندوق اب
water jump
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water level
تراز اب
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level
سطح اب
water lily
نیلوفر ابی
water logging
ابسیری
water pipe
لوله مخصوص لوله کشی اب
water pipe
تنبوشه
water pipe
لوله اب
water injection
پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water hyacinth
وردالنیل
water hyacinth
سنبل ابی
water jump
مانع ابی
water hammer
ضربت قوچ
water mill
اسیاب
water hardening
سختگردانی با اب
water moccasin
مار سمی ابزی جنوب امریکا
water heater
فرف ابگرم کن
water heater
ابگرم کن
water nymph
حوری دریایی
water pepper
زنجبیل سگ
water pepper
فلفل ابی
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water hole
چاله اب
water nymph
الهه دریایی
water dog
سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
surface water
اب سطحی
underground water
اب درون زمین
undermining by water
اب شستگی
undermining by water
اب رفتگی کف
up to the middle in water
تا کمر در اب
voidance water
منجلاب
voidance water
زیر اب
wade into the water
راه رفتن در اب
waste water
فاضلاب
water aspirator
خرطوم ابی
water bag
کیسه اب
water bailiff
میراب
water bailiffs
مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs
مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water balance
بیلان اب
underground water
اب زیرزمینی
unavailable water
رطوبت غیر قابل استفاده
surplus water
ابهای اضافی
surplus water
ابهای مازاد
swimming with water
پرازاب
swimming with water
غرق اب
table water
سفره اب زیر زمینی
tap water
اب شیر
water paint
رنگ لعابی
the water was overknee
اب از زانو میگذشت
to drink water
اب خوردن
to drink water
اب اشامیدن
to keep ones head above water
خود را از بار بدهی رها کردن
surcharge water
اب مازاد
to sniff up water
اب رابه بینی کشیدن
to soften a water
سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
to splash into water
به اب زدن
water bearer
دلو
water bearer
ساکب الماء
water colour
نقاشی ابرنگی
water container
فرف اب
water content
درصد رطوبت
water cooling
خنک کنندگی اب
water cooling
خنک کردن بااب
water cress
شاهی اتی
water cure
اب درمان
water cure
علاج بااب معالجه بااب
water damage
خسارت اب دیدگی
water displacement
زهکشی کردن
water displacement
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal
فاضلاب
water disposal
اگوکشی
water disposal
ساختن اگو
water dog
سگ ابی
water colour
رنگاب
water colour
ابرنگ
water bearer
ریزنده اب ابریز
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water bed
تشک ابی
water fast
غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water bonded
اب بند شده
water boy
بچه سقا
water boy
سقا
water buffalo
گاو میش اهلی شده اسیایی
water canteen
قمقمه
water car
ارابه اب فروشان
water car
ارابه اب پاش
water carriage
حمل از راه اب
water carrier
دلو
water circulation
گردش اب
water coiour
ابرنگ
water dog
شناگر ماهر
water pressure
فشار اب
water inlet
ورودآب
water under the bridge
<idiom>
همه چیز عوض شده
in hot water
<idiom>
در دردسر
THere is not even a ripple in the water .
<proverb>
آب از آب تکان نمى خورد .
If it has not water for me it certainly has bread .
<proverb>
آب براى من ندارد براى تو که دارد .
Water is light .
<proverb>
آب روشنائى است .
How can you know the value of water -you who live .
<proverb>
تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى .
drinking water
آب آشامیدنی
Is there drinking water?
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
There is no hot water
آب گرم نیست.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com