English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
Other Matches
green alga جلبک سبز
yellow jack [colloquial] [yellow fever] تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
alga خزهء دریایی
alga جلبک
yellow زردی
yellow a زرنیخ
yellow <adj.> زرد
yellow اصفر
yellow ترسو
yellow jack تب زرد
yellow jack پرچم قرنطینه کشتی
yellow streak <idiom> توسیی درشخصیت
Yellow Pages بخش آگهیهای دفتر تلفن
yellow fever طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
have a yellow streak بزدل و ترسو
chrome yellow زرد کرومی
canary yellow رنگ زرد روشن
yellow spot نقطه زرد
yellow jacket زنبور زرداجتماعی
yellow rose گل زرد
yellow rocket ایهقان
yellow daisy گل ژاپونی
yellow rhubard ریوند خراسانی
yellow press مطبوعات جنجالی
yellow-bellied <idiom> ترسو
yellow ocher اخری زرد
yellow ocher گل اخری
yellow sighted زرد بین
yellow mullen دم گاو
yellow ocher رنگ اخری
yellow fever تب زرد
yellow bile صفرا
yellow bile سودا
yellow arc محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
yellow fever تب زرد [پزشکی] [بیماری]
hansa yellow زرد هنسا
visual yellow زرد بینایی
king's yellow مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
lemon yellow رنگ زرد لیمویی
straw yellow رنگ زرد براق مایل به قرمز رنگ زرد کهربایی
yellow bile مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
anthracene yellow زرد انتراسن
aniline yellow زرد انیلینی
yellow grease پیه خوک
yellow daisy گل پنچ هزاری
yellow flag پرچم زرد بمعنای خطر درجلو
yellow black myrmidon هلیله زرد یا سیاه
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
acetyl pure yellow زرد خالص استیلی
greenish-yellow [mossgreen] سبز جلبکی
greenish-yellow [mossgreen] سبز چمنی
greenish-yellow [mossgreen] رنگ ماشی
blue yellow blindness رنگ کوری ابی- زرد
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green خرم
green تازه
green ترو تازه نارس
green بی تجربه
green رنگ سبز
green معتدل
green سبزیجات
green سبزشدن
green سبز کردن
green سبز
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green <idiom>
green سبزه چمن
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green PC رایانه سبز
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green with envy <idiom>
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
sea green رنگ سبز مایل بابی
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
to turn green سبز رنگ شدن
green beans لوبیا سبز
village green میدان دهکده
deep green رنگ سبز تند و تیره
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Green architecture معماری سبز
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
practice green شروعبهسبزشدن
bottle green سبزپررنگ
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green salad سالادسبز
Light green. رنگ سبز روشن
green peas نخودفرنگی
green cabbage کلمسبز
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
green with envy از حسادت ترکیدن
Green Beret تکاور - کماندو
green thumb <idiom>
Green Berets سبز کلاهان
green card کارت سبز
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
pea green سبز نخودی
green meat سبزی
green dragon لوف کبیر
green dragon فیل گوش
green dragon ارن
green crop علیق سبز
green crop علف تازه
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green meat گوشت کهنه
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green jaundice یرقان سبز
green jaundice سبزی
green house گرمخانه
green house گلخانه
green gun لوله پرتاب سبز
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green eyed حسود
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
green bone نیزه ماهی
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
almond green رنگ مغز پستهای
green concrete بتن تر
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
pea-green سبز نخودی
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
green revolution انقلاب سبز
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
bromocresol green سبز برموکرزول
dark green سبزسیر
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green bean لوبیای سبز
green light چراغ سمت راست
grass green رنگ سبز چمنی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
forest green سبز زیتونی
emerald green سبززمردی
emerald green زمردین
emerald green زمردی
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
pea green زرد مایل بسبز
green wood چوب تر
green vitriol زاج سبز
green vegetable سبزی خوراکی
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green tea چایی سبز
in the green tree خوشبخت
in the green tree سرسبز
in the green tree بخت سبز
jade green رنگ سبز یشمی
pace of the green سرعت گوی
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
mead green سبز چمنی
malachite green سبز مالاشیت
long green دلار کاغذی پشت سبز
long green اسکناس پشت سبز
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
jade green رنک سبزمایل به ابی
green tea چای سبز
green stuff سبزیجات
green stuff سبزی
green pea نخود اتابکی
green onion پیازچه
green old wound زخم تازه
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green sand ماسه تر
green mold کفک سبز
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green pea نخود سبز
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green meat گیاه خوراکی
green peak دارکوب سبز
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com