Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Other Matches
ride
گردش سواره
to ride one down
سواره بکسی
to ride one down
بااسب کسیراپایمال کردن
take someone for a ride
<idiom>
تقلب کردن
take for a ride
<idiom>
سرکسی کلاه گذاشتن
ride out
<idiom>
رنج کشیدن
to ride out
سالم بیرون رفتن از
let (something) ride
<idiom>
ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
ride
سواری
ride
سوارشدن
ride
چرخش ناو روی لنگر
ride
سوار شدن
ride
مسلط شدن سوار شدن بر
to take a ride
سواری کردن
ride off
دور شدن
to get a ride with somebody
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
over ride
لغو کردن برانداختن
over ride
ملغی کردن
ride control
سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
to ride roughshod
حکم فرمایی کردن
to ride roughshod
بی پروایی کردن
to ride roughshod
تحکم کردن
to ride for a fall
بی پروایی در کار کردن
ride the bench
بازیگر ذخیره
ride rope
بند سایبان کشتی
to ride on a horse
روی اسبی سوارشدن
to ride on a horse
براسبی سوار شدن
to ride for a fall
بی پروا سوار شدن
to ride on a horse
اسبی را سوار شدن
to ride and tie
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
to ride a race
در اسب دوانی شرکت کردن
ride herd on
<idiom>
از نزدیک دیدن وکنترل کردن
to ride to hounds
با تازی شکار روباه کردن
to learn to ride
سواری یاد گرفتن
to ride on a horse
سواراسبی شدن
to ride on the bus
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
train ride
گردش با قطار
ride
[American E]
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
to ride on the bus
با اتوبوس رفتن
to give somebody a ride
کسی را سوار کردن
to give somebody a ride
به کسی سواری دادن
to ride in the car
با خودرو رفتن
to ride a bicycle
دوچرخه سواری کردن
To get into (ride in)a car .
سوار اتوموبیل شدن
to hitch a lift
[ride]
from somebody
سواری شدن
[در خودروی کسی]
to ride shanks's mare
سوار پای خودشدن
to ride shanks's mare
پیاده رفتن
to ride hell for leather
باتندی هرچه بیشترتاختن
To swindle someoue . To take someone for a ride.
سر کسی کلاه گذاشتن ( کلاهبرداری )
simple leg ride
شگک خراب کردن حریف
Please let me give you a lift (ride).
اجازه بدهید سوارتان کنم
thumb a lift/ride
<idiom>
اتوزدن
to ride one's horse to death
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
We have to stem the ride of emigration if our economy is to recover.
اگر قرار است اقتصادمان رشد کند باید جلوی رشد مهاجرت را بگیریم.
leg ride and reverse chicken wing
سگک قفل قیصر
leg ride and cross face olympic lift
سگک وارو
inner zone
منطقه اتش داخلی
zone
بخش
inner zone
منطقه داخلی
zone
منطقه Prohibited-Neutral-Occupation
zone
کمربند حبه باروت
zone
دفاع منطقهای
zone
منطقه دفاعی
zone
حیطه محدوده
zone
نوار
zone
زون
zone
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone
ناحیه دسته بندی
zone
محوطه
zone
منطقه عمل
zone
قلمرو
zone
مدار
zone
مدارات
zone
کمربند
zone
منطقه
zone
حوزه
zone
محات کردن جزو حوزهای به حساب اوردن
zone
ناحیهای شدن
zone
ناحیه
zone
منطقه ناحیه
active zone of well
حوزهای که چاه را تغذیه میکند
aeration zone
منطقه هواگیر
aphotic zone
طبقه تاریک اقیانوس
aphotic zone
لایه تاریک اقیانوس
attack zone
منطقه حمله
active zone of well
حوزه فعال چاه
time zone
منطقه ساعتی جهانی
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
buffer zone
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
weight zone
مربع وزن گلوله
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
zone bits
بیت منطقه بیت دسته بندی
zone decimal
دسته بندی اعشاری
attacting zone
منطقه دروازه
back zone
منطقه عقب زمین والیبال
sublittoral zone
زون زیرکرانهای
tensile zone
منطقه کششی
the frigid zone
منطقه افسرده
the frigid zone
منطقه منجمده
torrid zone
منطقه حاره
communication zone
منطقه مواصلات
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
combat zone
منطقه رزم
coastal zone
منطقه ساحلی
blind zone
منطقه کور
beatten zone
منطقه مضروبه
beatten zone
منطقه مورد اصابت
sublittoral zone
نوار زیر کرانهای
buffer zone
منطقه تامین
zone refining
پالایش منطقهای
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
attacking zone
منطقهحمله
defending zone
نقطهدفاعی
school zone
قلمرومدرسه
service zone
بخشسرویسزدن
battle zone
منطقهجنگی
exclusion zone
مکانممنوعه
smokeless zone
مناطقیکهدرآنهاسیگارکشیدنممنوعاست
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
life zone
منطقه حیاتی
buffer zone
منطقه پیشگیری
zone purification
تصفیه منطقهای
zone punch
سوراخ دسته بندی
zone defence
دفاع منطقهای
zone fire
اتش درو
zone fire
اتش درو در عمق
zone of acceptability
منطقه قابل قبول
zone of action
منطقه عمل
zone of action
منطقه عملیات یکان
zone of aeration
منطقه هواگیر
zone of contact
ناحیه تماس
zone of contact
محل برخورد
zone of dispersion
منطقه پراکندگی گلوله ها
zone of fire
منطقه تیر
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
zone decimal
دسته بندی ده دهی
drop zone
منطقه فرود
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
identification zone
منطقه تشخیص هدف
identification zone
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
indifference zone
ناحیه خنثی
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
demilitarized zone
منطقه بی طرف
intemperate zone
منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
intermediate zone
ناحیه ی میانی
intertidal zone
نوار جذر و مدی
intertidal zone
نوار کشندی
joint zone
منطقه مشترک
kill zone
کشتارگاه
kill zone
منطقه کشتاردشمن
landing zone
منطقه فرود
landing zone
منطقه نشست هوایی
landing zone
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
hot zone
ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop zone
منطقه فرود چترباز
edge zone
اطراف لبه
edge zone
ناحیه لبه
depletion zone
ناحیه تخلیه
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
end zone
منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
exchange zone
فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
extraction zone
منطقه پرتاب بار
floral zone
منطقه گیاهی
forbidden zone
ناحیه ممنوع
free zone
منطقه ازاد
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone
منطقه ازاد تجاری
frigid zone
منطقه منجمده
genital zone
ناحیه تناسلی
landing zone
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
strike zone
سیرمجاز گوی چوگان زن
plastic zone
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
prohibited zone
منطقه ممنوعه
prohibited zone
حریم
red zone
دایره قرمز صفحه هدفگیری
control zone
منطقه کنترل هوایی
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
contiguous zone
منطقه مجاور
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
saturated zone
منطقه اشباع
sensitive zone
منطقه حساس
separation zone
منطقه حد
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
shadow zone
منطقه کور عمق اب
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
skip zone
منطقه کور رادیویی
somatosensory zone
منطقه حسهای تنی
strike zone
منطقه خط سیر
plastic zone
منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
pickup zone
منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
photic zone
نوار نوری
neutral zone
منطقه بیطرف
neutral zone
منطقه بی طرف
convergence zone
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com