Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
Other Matches
heterology
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
matricular
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
butt joint
اتصال دو ورقه بصورت لب به لب و بدون روی هم امدن لبه ها
cross member
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
kelly drive bushing
اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
heels
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heel
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
tails
دم یک لولا
tailed
دم یک لولا
tail
دم یک لولا
pivot
لولا
Hinduism
لولا
hinge
لولا
pivots
لولا
pivoted
لولا
linkage point
لولا
pin
لولا
pinned
لولا
hinges
لولا
joint
لولا
pinning
لولا
hinges
لولا زدن
band
نوار لولا
butt
لولا فرنگی
butted
لولا فرنگی
butts
لولا فرنگی
bands
نوار لولا
hinge
لولا زدن
split pen
میله لولا
unhinges
از لولا در اوردن
split pin
میله لولا
articulation
مفصل لولا
garnetiferous
لولا دار
pintle
میله لولا
pintle center
نقطه لولا
unhinging
از لولا در اوردن
gimmal
مفصل لولا
unhinge
از لولا در اوردن
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
hinges
لولا چرخش لولایی
hinge
لولا چرخش لولایی
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
polyptych
تصویر یا پنجره یا در لولا دارتاشو
burgomaster
اعضای شهرداری
insides
تو اعضای داخلی
inside
تو اعضای داخلی
garnets
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnet
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
the f.
اعضای هیئت پزشکی
locomotor
ابتلاء اعضای حرکتی
footwork
هماهنگی پا با اعضای دیگر
locomotory
ابتلاء اعضای حرکتی
main structure menbers
اعضای اصلی ساختمان
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
senior members
اعضای بالارتبه یا ارشد
cadres
اعضای یک سازمان نظامی
sensorium
مرکز حواس اعضای حس
vitals
اعضای حیاتی و موثربدن
cadre
اعضای یک سازمان نظامی
prosthetics
مبحث اعضای مضنوعی
stiffening members
اعضای صلب کننده
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
paraplegia
فلج اعضای سافل
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
clamshell
کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
toho
اعضای انگشتان نشانه و شست
senatorian
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorial
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
locomotor
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
vitals
اعضای اصلی بدن حیوان
innards
اعضای داخلی حیوان یاانسان
quaker meeting
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
hypotrophy
رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
espangnolette
[پنجره لولا دار با چرخ دنده های کوچک]
urogenital
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
conscript fathere
اعضای مجلس سنای روم باستان
balanced control surfaces
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
bounds
محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
bionic
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
quaker's meeting
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
leads
قطب اتصال سیم اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
component
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
catena
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
clock
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
clocks
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
friendly societies
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly society
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
rollpin
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
to pack a jury
جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
tabbed flap
فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
vitrify
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
pivot
پاشنه در
shoes
پاشنه
door hinge
پاشنه
shoeing
پاشنه
quarter deck
پاشنه
heelpiece
پاشنه
pivot footstep
پاشنه
upstream toe
پاشنه سد
shoe
پاشنه
pivoted
پاشنه در
door hinge
پاشنه در
overtaking light
پاشنه
shoe lift
پاشنه کش
pivots
پاشنه در
cup
پاشنه در
heels
پاشنه در
heels
پاشنه سد
sterner
پاشنه
stern
پاشنه
sternest
پاشنه
sterns
پاشنه
triggers
پاشنه
triggered
پاشنه
after castle
پاشنه
trigger
پاشنه
bridge shoe
پاشنه پل
cups
پاشنه در
bridge shoe
پاشنه
cupped
پاشنه در
heels
ته پاشنه کف
heels
پاشنه
wake
کف پاشنه
waked
کف پاشنه
wakes
کف پاشنه
heel
پاشنه
door-furniture
پاشنه ی در
talons
پاشنه پا پاشنه
talon
پاشنه پا پاشنه
heel
ته پاشنه کف
bridge seat
پاشنه پل
heel
پاشنه در
heel
پاشنه سد
homology
همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
cartel
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
constructional
ساختمانی
building line
بر ساختمانی
organic
ساختمانی
structurally
ساختمانی
structural
ساختمانی
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
heelpiece
پاشنه پوش
quarter boom
تیرک پاشنه
quarter boom
بوم پاشنه
fantail
پاشنه ناو
poop deck
بالاترین پل پاشنه
aft spring
اسپرینگ پاشنه
dwi chook
پشت پاشنه پا
trunnion
پاشنه افقی
pivots
پاشنه گردان
shoehorns
پاشنه کش کفش
kedge anchor
لنگر پاشنه
dead astern
درست پاشنه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com