English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
half breed از نژاد مختلف
Other Matches
epistasy اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
phylum نژاد
stirps نژاد
race نژاد
phylon نژاد
issue نژاد
issued نژاد
issues نژاد
descent نژاد
blood نژاد
raced نژاد
origin نژاد
origins نژاد
strain نژاد
strains نژاد
siblings هم نژاد
sibling هم نژاد
Lurs نژاد لر
races نژاد
descents نژاد
congenerous هم نژاد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
the black race نژاد سیاه
anglian مربوط به نژاد
highborn نیک نژاد
purebred پاک نژاد
genocide نژاد ستیزی
biotype جانداران هم نژاد
full-blooded پاک نژاد
mongrels پست نژاد
mongrel پست نژاد
eugenics اصلاح نژاد
ethnocentric نژاد پرست
full blooded از نژاد اصیل
full blood نژاد خالص
Normans از نژاد نرمان
Norman از نژاد نرمان
Slavs از نژاد اسلاو
Slav از نژاد اسلاو
master race نژاد برتر
ethnography نژاد پرستی
pedigree ریشه نژاد
pedigrees ریشه نژاد
ethnology نژاد شناسی
ethnocentrism نژاد پرستی
outcrossing پیوند دو نژاد
racism نژاد پرستی
mutts سگ پست نژاد
mutt سگ پست نژاد
racist نژاد پرست
Celts نژاد سلت
Celt نژاد سلت
Adegenerate ( decadent ) race . نژاد فاسد
genocide نژاد زدایی
underbred از نژاد غیراصیل
racists نژاد پرست
humankind بشریت نژاد انسان
game fowl نژاد خروس جنگی
schnauzer سگ " تری یر "المانی نژاد
anti-Semitic مخالف نژاد سامی
improvement in stock breading اصلاح نژاد چارپایان
paleface نژاد سفید پوست
inbreed از یک نژاد ایجاد کردن
heaven born خدایی اسمانی نژاد
interbreed اصلاح نژاد کردن
hamito semitic از نژاد حامی وسامی
quadroon از نژاد سفید وسیاه
hamitic مربوط به نژاد حام
gerontomorphosis پیر شدگی نژاد
white civilization تمدن نژاد سفید
African American نژاد آفریقایی آمریکایی
euthenics اصلاح نژاد محیطی
semitics نژاد شناسی سامی
creole دارای نژاد مخلوط
negrophobe بیمناک از نژاد سیاه
Celtic وابسته به نژاد سلت
bon ton خوش نژاد اشرافی
africander افریقایی فرنگی نژاد
akkadian نژاد اکد یا اکاد
of alow parentage فرومایه پست نژاد
creoles دارای نژاد مخلوط
anglo saxon نژاد انگلیسی وساکنسونی
skinheads رذل نژاد پرست
top dog نژاد یا شخص غالب
skinhead رذل نژاد پرست
non human غیر متعلق به نژاد انسان
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
wiltshire نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
jersey giant نژاد ماکیان خانگی بزرگ
turanian مردمی از نژاد التایی اورال
hamp shire نژاد خوک سیاه امریکایی
purebred جانور یا گیاه خوش نژاد
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
a racist attack حمله ای با غرض نژاد پرستی
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
broodmare مادیان برای تولید نژاد
cross fertile اصلاح نژاد از راه لقاح متقابل
Semitic از نژاد سام بن نوح زبان سامی
eugenic از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
selected breed [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
segregationist طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
orthogenesis اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
mixed marriage پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
gamodeme نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
amerind نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
cacogenics رشتهای از علم درباره فسادو خرابی نژاد
amphimictic مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
studhorse اسب مخصوص تخم کشی واصلاح نژاد
slovak نژاد اسلواک ساکن قسمت مرکزی چکوسلواکی
linebreeding پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
melanochroi سیه مویان نژاد سیاه موی سبزه روی
kafir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
kaffir کافر نام قبیله ای درافریقای جنوبی از نژاد بانتو
pan germanism نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lombards گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
incrossbreed تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
teutonic از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
disparate مختلف
sundry مختلف
miscellaneous مختلف
various مختلف
discrepant مختلف
divergent مختلف
varying مختلف
off مختلف
variegated مختلف
diverse مختلف
dissimilar مختلف
miscellaneous works کارهای مختلف
polyphyletic مختلف الاجداد
several جدا مختلف
variate مختلف کردن
half caste ازنژاد مختلف
diverse مختلف مخالف
variant گوناگون مختلف
asynchronous مختلف الزمان
heterochromatic مختلف اللون
two discrepant stories دو حکایت مختلف
polyphyletic از نژادهای مختلف
variously بطور مختلف
diversely به اشکال مختلف
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
subspecies قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
eccentrics مختلف المرکز بودن
processes مراحل مختلف چیزی
plug ورودی که به وسایل مختلف
international مربوط به کشورهای مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
stock markets بورس کالاهای مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
eccentric مختلف المرکز بودن
process مراحل مختلف چیزی
plugging ورودی که به وسایل مختلف
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
multifarious دارای انواع مختلف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com