Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
nil pointer
اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
Other Matches
nil pointer
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
vertical
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
linked list
لیست پیوندی
double linked list
لیست پیوندی مضاعف
multilinked list
لیست چند پیوندی
null
رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
subscribed
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
deque
یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
terminator
موضوعی در لیست داده که انتهای فایل را نشان میدهد
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
wringer
ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
plantable lanceolata
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
entered
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
enter
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
enters
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
code level
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
push up stack
سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
ether
مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
puck
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
flavoring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavorings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings
چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
dictionary
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionaries
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
stacks
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacked
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
forward pointer
اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
ascii
رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
tails
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
thereis no end to it
انتهای برای ان نیست
to bechon to a person to come
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
tails
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tailed
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tail
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
menu
لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
menus
لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
tags
جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
tag
جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
dichotomizing search
روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
binary look up
روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
stopping
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
rogue indicator
کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
stopped
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stop
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
stops
بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
cues
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cue
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
bubble help
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
moderated list
لیست پستی که تمام موضوعات آن پیش از ارسال به کاربران لیست خوانده میشود
rogue value
موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
list
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
routing
لیست انتخابهای مط لوب دریک مسیر برای پیام ذخیره شده در router
terminator
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
wordprocessing
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
diction
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
gollies
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
golly
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
inverts
که برای بیان نقل قول به کار می رود
invert
که برای بیان نقل قول به کار می رود
inverting
که برای بیان نقل قول به کار می رود
unmoderated list
لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
reflexes
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
summing up evidence
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
extending
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
name
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
integers
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
integer
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
extends
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extend
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
algorithmic language
یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
names
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
x punch
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
marker
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
parameter
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
role indicator
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
prompts
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
parameters
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
markers
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
clicks
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
externals
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
prompt
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompted
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
clicked
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
dirty bit
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
cancels
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
configured off
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured in
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
configured out
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
crunches
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
dtr
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
crunch
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
rhetorical question
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
cancelling
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
indicator
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
texts
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
text
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
Shannon's Law
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
yalta conference
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
spliced
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
innuendoes
اشاره تلویحا اشاره کردن
implies
اشاره داشتن بر اشاره کردن
implying
اشاره داشتن بر اشاره کردن
innuendos
اشاره تلویحا اشاره کردن
innuendo
اشاره تلویحا اشاره کردن
imply
اشاره داشتن بر اشاره کردن
eot
maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
log
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
backward
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد
push up list
لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
stops
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
zones
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
inductor
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
dataset
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
carrier
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carriers
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
BAK file extension
مشخصه سه حرف استاندارد در سیستم MS DOS برای بیان یک پشتیبان یا کپی از فایل
zone
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
circular list
لیست مدور لیست حلقوی
outliner
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
algorithmic
زبان کامپیوتر که برای پردازش و بیان الگوریتم ها طراحی شده است مثل ALGOL
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
carrying
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
DX
پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
carry
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
markers
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
devices
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
MIDI setup map
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
VT terminal emulation
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
interfaces
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
device
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
interface
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
ended
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
handshake
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshakes
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
ends
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
powering
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
end
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
powered
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
invite
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invites
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
lisped
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
end finish
گره جناقی
[گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
overlay
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
stylus
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
overlaying
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
styli
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
overlays
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
styluses
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
lappets
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
key
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
decision
علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
sna
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
redundancy check
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com