English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
proofroom اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
Other Matches
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
to pull a proof نمونه چاپی دراوردن
galley نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
ion deposition فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
Proof – reading. غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
undisturbed sample نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
grit chamber اطاق اخال گیری
sampling نمونه گیری
survey نمونه گیری
surveyed نمونه گیری
samplery نمونه گیری
surveys نمونه گیری
coring نمونه گیری
sampling error اشتباه نمونه گیری
proof sheet نمونه غلط گیری
two stage sampling نمونه گیری دو مرحلهای
behavior sampling نمونه گیری از رفتار
time sampling نمونه گیری زمانی
random sampling نمونه گیری تصادفی
cluster sampling نمونه گیری خوشهای
accumulative sampling نمونه گیری پیاپی
area sampling نمونه گیری منطقهای
fractional sampling نمونه گیری مکانیکی
area sampling نمونه گیری منطقه یی
sampling error خطای نمونه گیری
stratified sampling نمونه گیری لایهای
sampling theory نظریه نمونه گیری
double sampling نمونه گیری چندگانه
random sample نمونه گیری تصادفی
quota sampling نمونه گیری سهمیهای
domal sampling نمونه گیری خانواری
sampling distribution توزیع نمونه گیری
sampling unit واحد نمونه گیری
sampling population جامعه نمونه گیری
test town شهرمورد نمونه گیری
sampling bias سوداری نمونه گیری
activity sampling نمونه گیری از فعالیت
simple randon sampling نمونه گیری تصادفی ساده
sampling servo دستگاه نمونه گیری خودکار
sampling variability تغییر پذیری نمونه گیری
stratified random sampling نمونه گیری لایهای تصادفی
multi stage sampling نمونه گیری چند مرحلهای
systematic random sampling نمونه گیری تصادفی منظم
controlled sampling نمونه گیری کنترل شده
wine taster جام شراب مخصوص نمونه گیری
foundry proof نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
printer مطبعه
presses مطبعه
printers مطبعه
press مطبعه
typographer چاپچی مطبعه چی
presswork اداره مطبعه امور چاپخانه
lisped یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
compartment marking سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
sampled نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
letterpress چاپی
typographic چاپی
printed circuit مدار چاپی
printed matter اوراق چاپی
printed wiring سیمکشی چاپی
misprints غلط چاپی
misprints اشتباه چاپی
infusion of tea دم کردن چاپی
misprint اشتباه چاپی
etched circuit مدار چاپی
misprint غلط چاپی
hard copy نسخه چاپی
editorially بطور چاپی
billhead بروات چاپی
printout نتیجه چاپی
prints مواد چاپی
prints عکس چاپی
printed مواد چاپی
pamphlets رساله چاپی
print مواد چاپی
print عکس چاپی
pamphlet رساله چاپی
fully formed characters کاراکترهای چاپی
letter حرف چاپی
letters حرف چاپی
letter press مواد چاپی
printed matter مواد چاپی
printed عکس چاپی
printouts نتیجه چاپی
ampersand علامت چاپی & به معنای "و"
hard-copy output نسخه [خروجی] چاپی
library edition چاپی که درخودکتابخانه باشد
letterpress وابسته بحروف چاپی
misprints غلط چاپی کردن
misprint غلط چاپی کردن
typal شبیه حروف چاپی
printed circuit board تخته مدار چاپی
small print حروف چاپی ریز
soft copy نسخه غیر چاپی
mother board برد مدار چاپی اصلی
letterheads عنوان چاپی بالای کاغذ
hard copy نسخه ملموس خروجی چاپی
letterhead عنوان چاپی بالای کاغذ
printout نسخه چاپی نتیجه نهایی
colour hard copy device اسباب نسخه چاپی رنگی
lebrary edition چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
script font فونت چاپی شبیه به دستخط
letter head کاغذیکه نشان چاپی دارد
printouts نسخه چاپی نتیجه نهایی
face value <idiom> عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
motherboard تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
billhead کاغذی که شبیه برات چاپی است
print hand دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
print letters دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
pcb Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
past performances سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
sic علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
secret ballot ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
linocut چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
ascender مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
special handling ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
sickest علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
on-screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
sick علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
print shop بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
controller وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
controllers وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
formats مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
expansion board برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
micro ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
micros ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
universal سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
format مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
offices اطاق
house room اطاق
chambers اطاق
chum هم اطاق
chums هم اطاق
floor کف اطاق
ground [British] [floor] کف اطاق
floors کف اطاق
floored کف اطاق
rooms اطاق
room اطاق
roommate هم اطاق
floor کف اطاق
roommates هم اطاق
chamber اطاق
office اطاق
frame کنترل هایی
bar code دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar codes دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar graphics دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
cars اطاق اسانسور
dining rooms اطاق نهارخوری
drawing room اطاق پذیرایی
lavatory اطاق دستشویی
draft اطاق بار
lavatories اطاق دستشویی
car اطاق اسانسور
operating room اطاق عمل
picture gallery اطاق نقاشی
drafted اطاق بار
operating rooms اطاق عمل
ward اطاق جدا
guest chamber اطاق مهمان
drafts اطاق بار
drawing rooms اطاق پذیرایی
the f. of a room اثاثیه اطاق
fumatorium اطاق بخار
fumatorium اطاق دودی
damp room اطاق نمناک
roundhouse اطاق عقبی
wards اطاق جدا
range house اطاق انبارمیدان
radome اطاق رادار
automobile body اطاق اتومبیل
auto body اطاق اتومبیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com