Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
transmissive
انتقال دهنده فرستنده
Other Matches
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
transferor
انتقال دهنده
transferrer
انتقال دهنده
transporter
انتقال دهنده
transporters
انتقال دهنده
alienor
انتقال دهنده
alienator
انتقال دهنده
grantor
انتقال دهنده
transmitters
انتقال دهنده
negotiators
انتقال دهنده
transmitter
انتقال دهنده
negotiator
انتقال دهنده
neurotransmitter
انتقال دهنده عصبی
transmissivity
نیروی انتقال دهنده
transferor
مصالح انتقال دهنده
convector
جسم انتقال دهنده گرما
convectors
جسم انتقال دهنده گرما
assignor
واگذار کننده انتقال دهنده
shaft
محور انتقال دهنده نیرو
shafts
محور انتقال دهنده نیرو
assigner
واگذار کننده انتقال دهنده
fibre optics
انتقال دهنده نوار نازکی ازنور
colminator
تقویت کننده نور انتقال دهنده نور
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
transmitters
فرستنده
chooser
فرستنده
consignor
فرستنده
agents
فرستنده
agent
فرستنده
wireless station
فرستنده
senders
فرستنده
shipper
فرستنده
transmitting set
فرستنده
sending set
فرستنده
sender
فرستنده
dispatcher
فرستنده
transmitter
فرستنده
forwarder
فرستنده
transmitter
دستگاه فرستنده
transceiver
فرستنده و گیرنده
transmitting antenna
انتن فرستنده
mobile station
فرستنده متحرک
transmitter
فرستنده رادیویی
consignor
فرستنده کالا
pulse transmitter
فرستنده پالس
service area
برد فرستنده
sending state
کشور فرستنده
jamming transmitter
فرستنده پارازیت
noise transmitter
فرستنده پارازیت
television broadcasting station
فرستنده تلویزیون
intermediate transmitter
فرستنده میانی
intermediate transmitter
فرستنده واسطه
sender
فرستنده پیام
forwarding country
کشور فرستنده
transmitters
دستگاه فرستنده
transmitters
فرستنده رادیویی
senders
فرستنده پیام
emergency transmitter
فرستنده اضطراری
amateur station
فرستنده تفننی
amateur transmitter
فرستنده اماتور
broadcast station
ایستگاه فرستنده
transreceiver
فرستنده و گیرنده
long wave transmitter
فرستنده موج بلند
handset
دستگاه فرستنده وگیرنده
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
handsets
دستگاه فرستنده وگیرنده
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
handie talkie
فرستنده دستی کوچک
reversed
داده ازگیرنده به فرستنده
radio telephone transmitter
فرستنده تلفن بیسیم
reverses
داده ازگیرنده به فرستنده
directive sending
فرستنده جهت دار
amateur station call letters
علامت فرستنده تفننی
amateur bands
باندهای فرستنده تفننی
directional transmitter
فرستنده جهت دار
reverse
داده ازگیرنده به فرستنده
reversing
داده ازگیرنده به فرستنده
shipper
فرستنده کالا با کشتی
impluse sender
فرستنده ضربه جریان
squad car
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
cross talk
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
ultrashort wave transmitter
فرستنده موج خیلی کوتاه
squad cars
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
carriers
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
transmitter signal element timing
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
frequency drift
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
doppler effect
اثر برگشت امواج روی فرستنده
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
communication
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
route
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
routes
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
universal
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
roam
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roamed
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roaming
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
backwards
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
transceiver
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
vor
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
backward
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
roams
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
radio fix
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
clocking
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
radio fix
تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
sync
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
synchronization
باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
acknowledged mail
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
session
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
sessions
لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
dial up line
خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
diplexer
وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
acknowledging
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledge
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
decca
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
radio position finding
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
radio beacon
برج بی سیم انتن فرستنده بی سیم
ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
translation
انتقال
convey
انتقال
conveyed
انتقال
marque
انتقال
conveys
انتقال
conveying
انتقال
negotiations
انتقال
abaloenation
انتقال
metabasis
انتقال
transfer
انتقال
assignments
انتقال
assignment
انتقال
conductance
انتقال
transferring
انتقال
mittimus
انتقال
translations
انتقال
transfers
انتقال
intuitions
انتقال
intuition
انتقال
downloading
انتقال
transformation
انتقال
line shaft
انتقال
conveyance
انتقال
conduction
انتقال
displacement
انتقال
migration
انتقال
conveyances
انتقال
transportation
انتقال
transmission
انتقال
transmissions
انتقال
negotiation
انتقال
devolution
انتقال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com