Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
timberhead
انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
Other Matches
key-rings
حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-ring
حلقهای که بدان کلید می اویزند
cowlstaff
چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
cow's tail
انتهای طناب
bitter end
انتهای طناب یا زنجیر قایق
twice laid
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
tucks
چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
tuck
چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
tucking
چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
beam-ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
beam ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
forward bow spring
طناب مهار کشتی
rigging
مجموع طناب و بادبانهای کشتی
downhaul
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
lyle gun
تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
hawse hole
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
hawser
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
shrouded
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shroud
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
lubber's hole
سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
vertical
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
chatelaine
زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
maniple
بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
eot
maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
pay out the rope
طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
lappets
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
lanyards
طناب کوتاه طناب کمر
lanyard
طناب کوتاه طناب کمر
cargo sling
طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
thereunto
بدان
wherunto
که بدان
thereto
بدان
how long is the rope
درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
thereto attached
پسوسته بدان
thereby
بدان وسیله
whereat
که بدان جهت که در انجا
according as
چنانکه بدان سان که
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
poetic justice
کامیابی خوبان و شکست بدان
the question referred to above
موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
that is nothing like it
هیچ شباهتی بدان ندارد
paradoxically
بدان سان که باعقیده .....است
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
he had no evidence to go upon
مدرکی نداشت که بدان متکی شود
it is not pervious to reasonov
بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
it was beneath my notice
مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
omnim gatherum
مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
nose ring
حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
where no human foot can tread
جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
gate meeting
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
plowhead
چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
near side
سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
hobby
کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
an accessible place
جایی که راه یافتن بدان ممکن است
self feeder
ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
hobbies
کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
phonoscope
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
paroli
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
indo iranian
وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
non rotating wire rope
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
forbidden fruits
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
over production
عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
accessibly
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
forbidden fruit
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
mumpsimus
ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
go cart
چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
crankpin
قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
walking chair
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
final setting time
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
free haul
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
vives
یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
Manx
وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
peregrin falcon
یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
green stick
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
i take no interest in that
هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
totem
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totems
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
logic seeking
انتهای خط وط
end of line
انتهای خط
bitter end
انتهای درد
flukes
انتهای دم نهنگ
pipehead
انتهای خط لوله
batang son
انتهای کف دست
returned
نشانههای انتهای خط
depth
انتهای پرز
returns
نشانههای انتهای خط
loose end
انتهای تاریانخ
loose end
انتهای شل هرچیزی
end of reel
انتهای حلقه
loose ends
انتهای تاریانخ
cable tail
انتهای سیم
loose ends
انتهای شل هرچیزی
rear court
انتهای زمین
returning
نشانههای انتهای خط
return
نشانههای انتهای خط
fluke
انتهای دم نهنگ
drill tang
انتهای مته
end of medium
انتهای رسانه
end of massage
انتهای پیام
end of line
انتهای سطر
end of file
انتهای پرونده
end of transmission
انتهای مخابره
end of file
انتهای فایل
end of volume
انتهای جلد
end of form
انتهای ورقه
dead burned
انتهای اشتعال
baseline
خط انتهای زمین
end of record
انتهای مدرک
end of message
انتهای پیام
baselines
خط انتهای زمین
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
finishes
انتهای فرآیند یا تابع
eom
انتهای پیام essage
riblet
انتهای دنده گوسفند
end of transmission block
انتهای بلاک مخابره
palmate
دارای انتهای پهن
end of tape marker
نشانگر انتهای نوار
finish
انتهای فرآیند یا تابع
end
کد نشان دهنده انتهای خط
ended
کد نشان دهنده انتهای خط
end of tape marker
علامت انتهای نوار
ends
کد نشان دهنده انتهای خط
etb
انتهای بلاک مخابره
end of job card
کارت انتهای کار
backstop
حصار انتهای زمین
baseliner
بازیگر انتهای زمین
sink
دریافت انتهای خط ارتباتی
head
انتهای میز بیلیارد
loops
درو در انتهای خرک
baseline
خط انتهای زمین تنیس
end of tape mark
نشان انتهای نوار
baseline
خط انتهای زمین والیبال
baselines
خط انتهای زمین تنیس
looped
درو در انتهای خرک
end of file mark
نشان انتهای پرونده
flip turn
برگشت انتهای استخر
formee
دارای انتهای مربع
nock
شکاف انتهای کمان
loop
درو در انتهای خرک
end of data marker
نشانگر انتهای داده ها
furnace discharged end
انتهای تخلیه کوره
sinks
دریافت انتهای خط ارتباتی
baselines
خط انتهای زمین والیبال
ST connector
اتصالی در انتهای فیبرنوری
thereis no end to it
انتهای برای ان نیست
saphead
انتهای نقب نظامی
cabled
اتصال در انتهای کامل
cable
اتصال در انتهای کامل
swan neck
انتهای خمیده لوله
ended
کد نشان دهنده انتهای رکورد
double ender
تخته موج با دو انتهای یک شکل
tip-top
حلقه انتهای چوب ماهیگیری
baseline game
بازی در انتهای زمین تنیس
croup
انتهای خرک نزدیک ژیمناست
tin-plated tails
سیم ها با انتهای روکشدار حلبی
ends
کد نشان دهنده انتهای رکورد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com