English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
machine recognization بازشناختی توسط ماشین
Other Matches
recognition vocabulary واژگان بازشناختی
machine readable خواندنی توسط ماشین
equipping مین توسط ماشین یا وسایل
equips مین توسط ماشین یا وسایل
machine readable قابل خواندن توسط ماشین
FMS یا کنترل ماشین توسط کامپیوتر
equip مین توسط ماشین یا وسایل
reentrant code برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
source که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
numerical ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
manual انجام شده توسط اپراتور و بدون کمک ماشین
post ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posts ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posted ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
DDC ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
post- ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
acrade game نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
machines دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
marks نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
machined دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
fall back توابعی که فراخوانی و پردازش می شوند پس از اینکه ماشین یا سیستم خراب شد و توسط کاربر اجرا میشود
scanner وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
scanners وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
analytical engine ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
routine توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routines توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
ocr وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
ocr فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
self binder ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
universal نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
machinists ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined ماشین کردن با ماشین رفتن
machine 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine ماشین کردن با ماشین رفتن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
groupware نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
care of توسط
via توسط
perprep توسط
c/o توسط
per توسط
by favour of توسط
by convention توسط کنوانسیون
powder cutting برش توسط شعله
compression ingition احتراق توسط فشار
radiocast توسط رادیو گستردن
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
default by the principal نکول توسط واگذارنده
top-level توسط افراد عالیرتبه
residual thrust تراست تولیدشده توسط موتورجت
document پردازش متن توسط کامپیوتر
machine readable information اطلاعات خواندنی توسط کامپیوتر
eolian خراب شده توسط باد
documented پردازش متن توسط کامپیوتر
documenting پردازش متن توسط کامپیوتر
electrothermic وابسته به ایجادحرارت توسط برق
generates تولید شده توسط کامپیوتر
Ships from and sold by Amazon فروش و ارسال توسط آمازون
confirmed by documents <adj.> تایید شده توسط اسناد
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
electrothermal وابسته به ایجادحرارت توسط برق
driven انجام شده توسط چیزی
eustachian پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
presentation manager برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
user supplied تامین شده توسط کاربر
computer numerical control کنترل عددی توسط کامپیوتر
user defined تعریف شده توسط کاربر
lift-off تخلیه کشتی توسط جرثقیل
distributed flood ligh system روشنائی کلی توسط پروژکتور
generate تولید شده توسط کامپیوتر
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
lift on بارگیری کشتی توسط جرثقیل
generated تولید شده توسط کامپیوتر
generating تولید شده توسط کامپیوتر
monitors تولید شده توسط کامپیوتر
mail ارسال چیزی توسط پست
computer assisted diagnosis تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
magnetic delay تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
mails ارسال چیزی توسط پست
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
computer flicks فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
monitored تولید شده توسط کامپیوتر
machine sensible قابل درک توسط کامپیوتر
adp پردازش داده توسط کامپیوتر
freeze-up ماشین
engine ماشین
plants ماشین
gin ماشین
plant ماشین
mechanisms ماشین
mechanism ماشین
gins ماشین
motors ماشین
motor- ماشین
wheel رل ماشین
automatons ماشین
machined ماشین
mill ماشین
motored ماشین
wheels رل ماشین
runner ماشین چی
machine ماشین
wheeling رل ماشین
runners ماشین چی
machanist ماشین چی
apparatus ماشین
pressmen ماشین چی
mills ماشین
pressman ماشین چی
automaton ماشین
machines ماشین
motor ماشین
windmills چرخش موتور خاموش توسط ملخ
lan و توسط کابل بهم وصل می شوند
cae Engineering ComputerAided مهندسی توسط کامپیوتر
air seasoned wood چوب خشک شده توسط هوا
quota کمیت تعیین شده توسط دولت
to avoid distortion of the results [produced] by ... برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
self-inflicted انجام شده توسط خود شخص
fallopian پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
berkeley unix گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
process کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
aromatherapy معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
quotas کمیت تعیین شده توسط دولت
consular invoice سیاهه تائید شده توسط کنسولگری
processes کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
independent آزاد یا کنترل شده توسط کسی
self excited تحریک شده توسط جریان دینام
operand که باید توسط عملگرا اجرا شود
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
absorption میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
shared توسط کاربران دیگر شبکه است
self blinded گمراه شده توسط نفس خود
overlap processing پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
comma delimited file فایل مجزا توسط واوک یاویرگول
shares توسط کاربران دیگر شبکه است
share توسط کاربران دیگر شبکه است
marquee فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
theonomous توسط خدا حکومت واداره شده
windmill چرخش موتور خاموش توسط ملخ
marquees فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
static propeller thrust تراستی که توسط یک ملخ تولید میشود
server توسط کاربران متعدد در یک زمان است
steamers ماشین بخار
learning machine ماشین فراگیر
bumpers سپر ماشین
bumper سپر ماشین
frictional machine ماشین مالشی
power shovel ماشین خاک کش
pile driving appartus ماشین شمعکوبی
operators متصدی ماشین
planing machine ماشین کندگی
paper mill ماشین کاغذسازی
chauffeuring راننده ماشین
hooters سوت ماشین
adders ماشین جمع
operator متصدی ماشین
adder ماشین جمع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com