Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
contingency option program |
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی |
|
|
Other Matches |
|
contingencies |
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی |
contingency |
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی |
contingency plan |
طرح عملیات احتمالی |
landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
contingencey forces |
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی |
contingency retention stock |
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی |
contingency support stocks |
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی |
languages |
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود |
language |
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود |
ego loss programming |
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد |
procedural |
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند |
visually |
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات |
visual |
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات |
visuals |
روش برنامه نویسی کامپیوتر با کشیدن نشانه ها در یک فلوچارت که عملیات برنامه را شرح میدهد به جای نوشتن یک سری دستورات |
exercise program |
برنامه عملیات مانور برنامه تمرین |
api |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
interactive |
سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
functions |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
functioned |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
function |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
source |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
scheduling |
برنامه ریزی کارهای اجرائی |
object oriented |
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود |
new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
dynamic data exchange |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
contingently <adv.> |
احتمالی |
as may be the case <adv.> |
احتمالی |
conceivably <adv.> |
احتمالی |
even tual |
احتمالی |
possibly <adv.> |
احتمالی |
eventual |
احتمالی |
probabilistic |
احتمالی |
contingencies |
احتمالی |
contingency |
احتمالی |
probable |
احتمالی |
risked |
خطر احتمالی |
risk |
خطر احتمالی |
adventure |
خطر احتمالی |
probable error |
اشتباه احتمالی |
probable error |
خطای احتمالی |
adventures |
خطر احتمالی |
acatalepsy |
فلسفهء احتمالی |
gambling |
خطر احتمالی |
contingent liability |
بدهی احتمالی |
contingent liabilities |
بدهیهای احتمالی |
prospects |
مشتری احتمالی |
prospecting |
مشتری احتمالی |
prospected |
مشتری احتمالی |
prospect |
مشتری احتمالی |
risks |
خطر احتمالی |
probability limits |
حدود احتمالی |
presumptive |
فرضی احتمالی |
ramifications |
تبعات احتمالی |
PE |
خطای احتمالی |
contingent profit |
منفعت احتمالی |
contingency plan |
طرح احتمالی |
probabilism |
احتمالی نگری |
contender |
برنده احتمالی |
probabilistic model |
الگوی احتمالی |
probability cost |
بهای احتمالی |
probabilistic model |
مدل احتمالی |
contenders |
برنده احتمالی |
risking |
خطر احتمالی |
statements |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
statement |
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند |
interludes |
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد |
interlude |
تابع ابتدایی کوچک در آغاز برنامه که کارهای تصدیق را انجام میدهد |
modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
Send To command |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
likelier |
باور کردنی احتمالی |
probabilism |
انتخاب وجه احتمالی |
radial probability density |
چگالی شعاعی احتمالی |
likely |
باور کردنی احتمالی |
vertical probable error |
اشتباه احتمالی قائم |
break up of the a proposed marriage |
به هم خوردن ازدواج احتمالی |
likly |
باور کردنی احتمالی |
likeliest |
باور کردنی احتمالی |
foregrounding |
اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره |
apl |
زبان برنامه نویسی سطح بالا قابل استفاده در کارهای علمی و ریاضی |
preemptive multitasking |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
probable |
باور کردنی امر احتمالی |
buffer zones |
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی |
contingent effects |
اثرات احتمالی انفجار هستهای |
range probable error |
اشتباه احتمالی برد توپ |
contingent zone of fire |
منطقه اتش احتمالی توپخانه |
buffer zone |
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی |
norm point |
نقطه احتمالی فرود در پرش |
housekeeping |
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری |
operating program |
برنامه عملیات |
pl/ |
زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ |
foreground |
فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند |
confidence level |
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد |
dopes |
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه |
dope |
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه |
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
circular probable error |
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای |
loading for contingencies |
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود |
assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
bureaus |
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند |
bureau |
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند |
basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
string |
عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود |
multidimensional |
زبان برنامه نویسی که به روشهای مختلف نمایش داده میشود |
searches |
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع |
search |
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع |
searchingly |
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع |
searched |
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع |
storage |
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,..... |
armed peace |
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند |
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. |
در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید. |
plato |
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی |
OCP |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را طبق کد برنامه انجام میدهد |
logical |
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود |
case |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
cases |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
processor |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه |
event driven |
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است |
radial transfer |
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند. |
parameter |
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند |
parameters |
اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند |
order |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه |
pla |
CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد |
share |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
shared |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
shares |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
transfer |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
allocation |
تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف |
allocations |
تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف |
transferring |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
transfers |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
robot |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
robots |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
parameters |
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است |
parameter |
کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است |
scheduled wave |
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه |
parameter |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
source computer |
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود |
executive |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
iterative routine |
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود |
parameters |
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی |
executives |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند |
iterate |
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود |
sequential |
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند |
compiler |
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند |
business |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
businesses |
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند. |
goto |
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد |
supervisory |
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند |
stops |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stopped |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
calling |
مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه |
developments |
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش |
stop |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
stopping |
دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند |
synthetic address |
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است |
subprogram |
1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود |
development |
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش |
diagnostics |
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد |
toolkit |
مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند |
conditional |
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی |
function |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
functions |
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند |
c |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته |
drop |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
main line program |
بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند |
source language |
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه |
optimum schedule |
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند |
object oriented |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود |
drags |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
dragged |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
drag |
به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود |
pl/m |
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود |
debugger |
نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند |
coding |
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد |
dropped |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
dropping |
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود |
compile |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
compiled |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
compiles |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
compiling |
تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است |
chapter |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |
concurrent |
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت |
statements |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
statement |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
chapters |
بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد |