Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (16 milliseconds)
English
Persian
magnifcation
بزرگ سازی
Search result with all words
magnification
بزرگ سازی درشت نمایی
magnifications
بزرگ سازی درشت نمایی
large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
lsi
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
usli
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
very large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
Other Matches
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
grossest
بزرگ
extra
بزرگ
egregious
بزرگ
highs
بزرگ
swith
بزرگ
king size
بزرگ
full bottomed
بزرگ
magacephalic
بزرگ سر
canis major
سگ بزرگ
propylon
در بزرگ
grossing
بزرگ
highest
بزرگ
majoring
بزرگ
majored
بزرگ
major
بزرگ
extra-
بزرگ
bandog
سگ بزرگ
great
بزرگ
extensive
بزرگ
enormous
بزرگ
canis majoris
سگ بزرگ
vast
بزرگ
doyennes
زن بزرگ
gross
بزرگ
voluminous
بزرگ
decuman
بزرگ
spanking
بزرگ
spankings
بزرگ
macro
بزرگ
eminent
بزرگ
majuscule
بزرگ
macrocephalic
بزرگ سر
doyenne
زن بزرگ
extras
بزرگ
considerably large
بس بزرگ
large sized
بزرگ
big
بزرگ
bigger
بزرگ
biggest
بزرگ
high
بزرگ
large sized a
بزرگ
of a large size
بزرگ
stour
بزرگ
grosses
بزرگ
adults
بزرگ
long ton
تن بزرگ
mightier
بزرگ
bulky
بزرگ
swingeing
بزرگ
wallopings
بزرگ
headmen
بزرگ
headman
بزرگ
mightiest
بزرگ
mighty
بزرگ
walloping
بزرگ
jumbos
بزرگ
jumbo
بزرگ
bulkiest
بزرگ
bulkier
بزرگ
dignified
بزرگ
adult
بزرگ
largest
بزرگ
larger
بزرگ
large
بزرگ
gates
در بزرگ
paternal grandmother
نه نه بزرگ
megapod
بزرگ پا
gate
در بزرگ
majuscular
بزرگ
hugeous
بزرگ
great-
بزرگ
immane
بزرگ
massively
بزرگ
gravest
بزرگ
grosser
بزرگ
vasty
بزرگ
massive
بزرگ
greatest
بزرگ
nonus
بزرگ
graves
بزرگ
grossed
بزرگ
grave
بزرگ
smallest
بزرگ نه
smaller
بزرگ نه
majestic
بزرگ
small
بزرگ نه
largen vi
بزرگ شدن
tun
بشکه بزرگ
grow old
بزرگ شدن
enlarge
بزرگ کردن
largen
بزرگ شدن
grannies
مادر بزرگ
granny
مادر بزرگ
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
بزرگ دارد
largen
بزرگ کردن
leading nations
ملتهای بزرگ
dignitary
شخص بزرگ
largen vi
بزرگ کردن
department stores
فروشگاه بزرگ
bulk
قسمت بزرگ
enlarged
بزرگ کردن
dignitaries
شخص بزرگ
department store
فروشگاه بزرگ
enlarges
بزرگ کردن
bulk
در حجم بزرگ
grow up
بزرگ شدن
jumbo risks
خطرات بزرگ
kalong
شبکور بزرگ
grosses
بزرگ کردن
the great vassals
تیولداران بزرگ
supergalaxy
کهکشان بزرگ
galactic
بی نهایت بزرگ
the powers
دولتهای بزرگ
hosghead
چلیک بزرگ
jeroboam
قدح بزرگ
jack plane
رنده بزرگ
grossest
بزرگ کردن
grossed
بزرگ کردن
grossing
بزرگ کردن
gross
بزرگ کردن
abbots
راهب بزرگ
abbot
راهب بزرگ
large aircraft
هواپیمای بزرگ
main
بزرگ تمام
amplified
بزرگ شدن
amplifies
بزرگ شدن
high polymer
بسپار بزرگ
high minded
بزرگ منش
high level signal
سیگنال بزرگ
large ship
کشتی بزرگ
large ship
ناو بزرگ
the supreme
خدای بزرگ
hassan primus
حسن بزرگ
larged sized
اندازه بزرگ
amplifying
بزرگ شدن
to fil out
بزرگ شدن
to grow old
بزرگ شدن
to grow up
بزرگ شدن
amplify
بزرگ شدن
large detail
جزء بزرگ
large intestine
روده بزرگ
stull
قطعه بزرگ
stull
لقمه بزرگ
grosser
بزرگ کردن
sowed
شمش بزرگ
high treason
خیانت بزرگ
mansions
عمارت بزرگ
mansion
عمارت بزرگ
pigsticker
چاقوی بزرگ
cataract
ابشار بزرگ
cataracts
ابشار بزرگ
excessive
بسیار یا بزرگ
grander
بزرگ مهم
archangel
فرشتهء بزرگ
archangels
فرشتهء بزرگ
sow
شمش بزرگ
big dippers
خرس بزرگ
large scale
مقیاس بزرگ
big dipper
خرس بزرگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com