Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
pay to self
به امضا کننده بپردازید
Other Matches
signatory
امضا کننده
signatories
امضا کننده
under signed
امضا کننده زیر
i,the under signed
اینجانب امضا کننده زیر
iŠthe undersigned
اینجانب امضا کننده زیر
pay to the bearer
دروجه حامل بپردازید
Please pay the bearer .
دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
endorsements
امضا
cosignatory
هم امضا
endorsement
امضا
execution
امضا
hand
امضا
handing
امضا
signature
امضا
signatures
امضا
autograph
[a document transcribed entirely in the handwriting of its author]
امضا یادگاری
forging signatures
امضا سازی
put one's signature to
امضا کردن
toa one's signature to
امضا کردن
to have signed
به امضا رساندن
signatories
صاحب امضا
cosignatory
شریک در امضا
forgery
جعل امضا
forgeries
جعل امضا
sign manual
امضا پادشاه
signed
امضا شده
under my hand and seal
به امضا و مهر من
signatory
صاحب امضا
porotocol of signature
مقاوله نامه امضا
we the under signed
امضا کنندگان زیر
endorsed
درپشت سندنوشتن امضا کردن
syngraph
سندی که به مهر و امضا کلیه
endorses
درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorse
درپشت سندنوشتن امضا کردن
endorsing
درپشت سندنوشتن امضا کردن
subscribe
امضا کردن پای سند
subscribed
امضا کردن پای سند
subscribes
امضا کردن پای سند
subscribing
امضا کردن پای سند
Please sign here.
لطفا اینجا را امضا کنید.
to make one's mark
مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
gentelmen's agreement
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
attestation clause
عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
attestation clause
ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
sans recours
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
brian kellogg
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solvents
اب کننده
catterer
پچ پچ کننده
solvent
اب کننده
bidders
کننده
hoppers
لی لی کننده
bidder
کننده
mitigative
کم کننده
mitigatory
کم کننده
mumbler
من من کننده
hopper
لی لی کننده
squelcher
له کننده
squasher
له کننده
spurner
رد کننده
skittish
رم کننده
doers
کننده
doer
کننده
mauler
له کننده
benders
خم کننده
bender
خم کننده
refuser
رد کننده
whisperer
پچ پچ کننده
thinner
کم کننده
noncommittal
رد کننده
attacking
تک کننده
jaberer
پچ پچ کننده
rebutter
رد کننده
refutative
رد کننده
refutatory
رد کننده
fillers
پر کننده
fluxing oil
اب کننده
ear-splitting
کر کننده
solver
حل کننده
abjurer or abjuror
کننده
commulator
یک سو کننده
fizzy
کف کننده
puffer
پف کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com