Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
mineralization
تبدیل به حالت معدنی یا سنگ معدن
Other Matches
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
mineralize
تبدیل بسنگ معدن کردن
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
pseudomorph
جسم معدنی که نمودجسم معدنی دیگر ر را بخود گرفته باشد
cipher
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
amplitude
تبدیل سیگنال آنالوگ به حالت عددی
cyphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
decrypt
تبدیل داده کد گذاری شده به حالت اصلی اش
decoded
تبدیل داده کد گذاری شده به حالت اصلی آن
decodes
تبدیل داده کد گذاری شده به حالت اصلی آن
decode
تبدیل داده کد گذاری شده به حالت اصلی آن
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
decoder
برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
atoms
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atom
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
encrypt
تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
reduces
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reducing
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
decipher
تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
reduce
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
deciphered
تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
deciphers
تبدیل یک پیام رمز دار یا کد گذاری شده به حالت اصلی متن
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
waveform
تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
roving
نخ نیم تاب
[نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
analogue
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
image
[وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.]
images
وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند
digitize
سطح حساس که موقعیت قلم را به حالت عددی تبدیل میکند تا رسم ها وارد کامپیوتر شوند
analogue
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
scanner
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
scanners
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
analogues
ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
bureau
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
shaft inset
[shaft station]
راهروی معدن
[ایستگاه معدن]
serials
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serial
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
preparation
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
reads
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
ocr
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
analogue
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
spa
اب معدنی
mineral water
آب معدنی
mineral
معدنی
mineral water
اب معدنی
min
معدنی
inorganic
معدنی
mineral
اب معدنی
spas
اب معدنی
asphalt
زفت معدنی
ozokerit
موم معدنی
inorganic acid
اسید معدنی
deposit
ذخیره معدنی
mineral
ماده معدنی
ores
سنگ معدنی
muscovy glass
شیشه معدنی
deposits
ذخیره معدنی
asphaltum
قیر معدنی
asphaltum
زفت معدنی
ore
سنگ معدنی
asphaltite
قیر معدنی
pumice stone
اسفنج معدنی
inorganic polymer
بسپار معدنی
mineralize
معدنی کردن
inorganic base
باز معدنی
scoria
تفاله معدنی
paraffin
موم معدنی
mineral oil
روغن معدنی
spas
چشمه معدنی
bitumen
قیر معدنی
spa
چشمه معدنی
mineral material
ماده معدنی
mineral coal
ذغال معدنی
galenite
سرب معدنی
mineral pigment
رنگ معدنی
mineral pitch
قیر معدنی
mineral
مواد معدنی
mineral spring
چشمه معدنی
mineral trass
تراس معدنی
mineral wax
موم معدنی
obsidian
شیشه معدنی
mineral dye
رنگینه معدنی
pit sand
ماسه معدنی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
inorganic pigment
رنگدانه های معدنی
to abandon a mine
ترک کردن معدنی
ore
معدنیات کلوخه معدنی
wollastonite
سنگ معدنی "وولستونایت "
antimony
توتیای معدنی انتیمون
bioinorganic chemistry
شیمی معدنی زیستی
watering place
محل چشمه اب معدنی
pockety
دارای چالههای معدنی
montan wax
موم سخت معدنی
kaolinite
سنگ معدنی بفرمول 4
ores
معدنیات کلوخه معدنی
mineral oil
روغن معدنی یانفت
table waters
ابهای معدنی سر سفره
malthite
نوعی موم معدنی
maltha
نوعی موم معدنی
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
mica
سنگ طلق شیشه معدنی
willemite
سنگ معدنی رنگارنگ متبلور
pyroxene
ماده معدنی بلوری وسفید
mica
تلق نسوز شیشه معدنی
magma
خمیر مواد معدنی یا الی
terra alba
مواد معدنی سفید رنگ
picrate
نمک الی یا معدنی اسیدپیکریک
mineralize
مواد معدنی جمع کردن
to abandon a mine
دست کشیدن از کار در معدنی
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
abiston
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
geyser
چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geysers
چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
knockstone
کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
geysers
چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
geyser
چشمه جوشان اب گرم و معدنی اتشفشان
maltha
چسب قیر وموم زفت معدنی
malthite
چسب قیر وموم زفت معدنی
asbestos
سنگ معدنی دارای رشتههای بلند
workings
همه بخشهای حفاری شده معدنی
earth pigment
رنگینه های معدنی مثل خاک رس
to descend
[into a mine]
وارد معدنی شدن
[مثال با آسانسور]
to enter
[into a mine]
وارد معدنی شدن
[مثال با آسانسور]
goethite
اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
wheal
معدن
chalcopyrite
معدن مس
copper mine
معدن مس
mineral
معدن
mined
معدن
mine
معدن
mines
معدن
hydro
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
nitrate
نمک معدنی یانمک الی جوهر شوره
gahnite
ماده معدنی برنگ سبزتیره بفرمول 4O 2Al Zn
schiller
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
nitrates
نمک معدنی یانمک الی جوهر شوره
quarrying
معدن سنگ
trammer
جرثقیل معدن
winnings
استخراج معدن
winning
استخراج معدن
tinstone
معدن قلع
lode
رگه معدن
zoisite
سنگ معدن
prospector
معدن یاب
quarrying
معدن شن و ماسه
mine timber
الوار معدن
minecar
واگن معدن
copper ore
سنگ معدن مس
miner's lamp
چراغ معدن
mineralogist
معدن شناس
minette ore
سنگ معدن
prospector
معدن کاو
prospectors
معدن یاب
prospectors
معدن کاو
mine locomotive
لکوموتیو معدن
mine coal
ذغال معدن
mercury mine
معدن جیوه
stone quarry
معدن سنگ
stone pit
معدن سنگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com