Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English
Persian
gun
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
Other Matches
big gun
سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
barged
تخته بزرگ موج سواری
barge
تخته بزرگ موج سواری
barges
تخته بزرگ موج سواری
floater
پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
surfboard
تخته موج سواری
surfboards
تخته موج سواری
stick
تخته موج سواری شلاق
malibu
تخته فایبرگلاس موج سواری
windsurfers
تخته موج سواری با بادبان
windsurfer
تخته موج سواری با بادبان
hotdogging board
تخته کوتاه موج سواری
windsurfing
موج سواری با تخته و بادبان
body surf
موج سواری بدون تخته
nose
دماغه جلویی تخته موج سواری
noses
دماغه جلویی تخته موج سواری
hang ten
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
catch a rail
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
cheated
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
blown out
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
cheat
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheats
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
boarded
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
heavyweights
بزرگ و سنگین
heavyweight
بزرگ و سنگین
machetes
کارد بزرگ و سنگین
wain
ارابه سنگین و بزرگ
machete
کارد بزرگ و سنگین
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
goofy foot
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
junk surf
امواج نامناسب برای موج سواری
saddle bronc riding
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
this ground rides soft
این زمین برای سواری نرم است
bareback riding
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
stall
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
overtask
زیاد سنگین بودن برای
hunting bow
کمان بلند و سنگین برای شکار
ballast
فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
jeheemy
جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
wall board
تخته برای چوبکاری دیوار
draught board
تخته شطرنجی برای بازی چکرز
low low
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
kickboard
تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
tailboard
تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
stringers
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
fulham
طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
pedrail
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
clipboards
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
laced valley
[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
clipboard
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
pit board
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
airwaves
موجهای هوایی
deep water waves
موجهای زیرابی
assault waves
موجهای هجوم
metric waves
موجهای متری
bookends
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
cards
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
thumps
با چیز پهن وسنگین
thumping
با چیز پهن وسنگین
thumped
با چیز پهن وسنگین
heavy footed
اهسته وسنگین درحرکت
thump
با چیز پهن وسنگین
curtle ax
شمشیر کوتاه وسنگین
curtal ax
شمشیر کوتاه وسنگین
brogan
کفش خشن وسنگین
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
safaris
سفر برای شکار بزرگ
safari
سفر برای شکار بزرگ
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
tidal waves
موجهای پس از زمین لرزه
deer refle
تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
microcomputer
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
lobbing
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobs
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbed
گوشت الو ادم خپله وسنگین
lob
گوشت الو ادم خپله وسنگین
multi board computer
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
sportfisherman
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
porte cochere
در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
damping factor
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
populate
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populating
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populates
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
stopboard
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
boarded
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
micro
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micros
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
pillows
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
pillow
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
beach ball
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
big blue
ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
vm/sp
VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine
beach balls
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
blocking
گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
island pullout
مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
commonest
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commoners
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
common
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
ratioing
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
bituminous paint
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
central
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
planking
تخته پوشی تخته بندی
plywood
تخته لایی تخته چند لا
notice board
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
edge card
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
bare board
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photovoltaic cell
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
diamonds
شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
material dispersion
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
Novell
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
unix
سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
He has grown into a man .
برای خودش مردی شده ( بزرگ شده )
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
plank
تخته تخته کردن
NetBEUI
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
NIC
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
rides
سواری
Woman sitting on the man
کیر سواری
driving
سواری
riding
سواری
ride
سواری
surfing
موج سواری
surfriding
موج سواری
saddler
اسب سواری
top boot
چکمه سواری
horsemanship
اسب سواری
equitation
هنراسب سواری
to take a drive
سواری کردن
saddled
سواری کردن
to take a ride
سواری کردن
saddle
سواری کردن
skim boarding
موج سواری
saddles
سواری کردن
manege
اسب سواری
motorcar
خودرو سواری
jumble
سواری کردن
jumbled
سواری کردن
jumbles
سواری کردن
jumbling
سواری کردن
passenger car
اتومبیل سواری
passenger car trailer
تریلرخودروی سواری
cycling
دوچرخه سواری
troopers
اسب سواری
trooper
اسب سواری
surf riding
موج سواری
saddle horse
اسب سواری
hacking jacket
کت اسب سواری
hacking jackets
کت اسب سواری
hackney
اسب سواری
amaxophobia
سواری هراسی
roadsters
اسب سواری
jockeying
اسب سواری
roadster
اسب سواری
surf
موج سواری
auto
ماشین سواری
autos
ماشین سواری
cavalcade
سواری گردش سواره
motor road
جاده موتور سواری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com