Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
bundle
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundles
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundling
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
Other Matches
cladding
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
fiber optics
فیبر نوری
optic fibre
فیبر نوری
optical fiber
فیبر نوری
fibre
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
fibres
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
fiber
فیبر نوری با قط ر بسیار کم
fibre optic cable
کابل فیبر نوری
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
material dispersion
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
wavelength division multiplexing
روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre distributed data interface
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
dark fibre
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fiber
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
FDDI
استانداردن ن لاANSI برای شبکههای با سرعت بالا که از کابل با فیبر نوری در توپولوژی حلقه دو سویه استفاده میکند. داده در واحد مگابایت در ثانیه منتقل میشود
ethernet
شبکه سریع کد از فیبر نوری برای اتصال یک گره به دیگر در توپولوژی point to point نقط ه به نقط ه
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
dye polymer recording
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
magneto optical disc
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
wands
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wand
دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
fibre optics
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
ocr
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
fibre
فیبر
fibres
فیبر
fiberboard
فیبر
fiber
فیبر
hardboard
فیبر
fibre board
فیبر تخته
fiberize
فیبر کردن
hard fiber
فیبر سخت
vulcanized fibre
فیبر وولکانیده
fiberboard
ورقه فیبر
laminated fiber sheet
ورق فیبر متورق
hardwood fiber
فیبر از چوب جنگلی
some
تعدادی
bag
تعدادی از اجزای نا مرتب
bags
تعدادی از اجزای نا مرتب
structuring
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structures
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
blocks
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
blocked
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block
تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
assembly
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
paralleled
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallels
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
parallelling
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
paralleling
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
mux
مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
parallelled
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
pacts
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pact
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
MISD
معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد
automatic
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatics
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
concentrate
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
optical
نوری
photic
نوری
dimness
کم نوری
optic
نوری
indents
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
authorization to copy
اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
indent
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
SIMD
معماری کامپیوتر موازی که تعدادی ACU و باس داده به همراه یک واحد کنترا دارد
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
indenting
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
optical isomerism
همپاری نوری
electric arc
قوس نوری
optical isomer
همپار نوری
light wave
موج نوری
light sensitive
با حساسیت نوری
luminous flux
شار نوری
optical communications
ارتباطات نوری
optical lens
عدسی نوری
optical mark reader
علامتخوان نوری
optical memory
حافظه نوری
light ralay
رله نوری
light output ratio of a fitting
راندمان نوری
light switch
گزینه نوری
optical density
چگالی نوری
fiber optics
الیاف نوری
optical disk
دیسک نوری
optical character
کاراکتر نوری
wand
قلم نوری
optical character
دخشه نوری
optical antipode
همپار نوری
optical isomer
ایزومر نوری
optical activity
فعالیت نوری
light gun
تفنگ نوری
light microscopy
میکروسکپ نوری
optical isomerism
ایزومری نوری
spectral line
خط طیف نوری
photism
توهم نوری
photic zone
نوار نوری
light-years
سال نوری
optically active
فعال نوری
light-year
سال نوری
optical stability
پایداری نوری
light year
سال نوری
optical scanner
پیمایشگر نوری
photo excitation
برانگیختگی نوری
photo luminescence
لومینسانس نوری
light pens
قلم نوری
light pen
قلم نوری
optical scanning
پیمایش نوری
photopolymer
بسپار نوری
photophone
تلفن نوری
photoperiodism
واکنش نوری
photoelectric
نوری وبرقی
photostatic
ایستا نوری
photodecomposition
تجزیه نوری
photo plotter
رسام نوری
optical scanner
پوینده نوری
photodissociation
تفکیک نوری
optical resonance
همنوایی نوری
wands
قلم نوری
optical pyrometry
تف سنجی نوری
luminous sensitivity
حساسیت نوری
optical
دیسکهای نوری
optical printer
چاپگر نوری
optical resolution
تفکیک نوری
photo optic memory
حافظه نوری
photo electron
الکترون نوری
optical rotation
چرخش نوری
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
wire locking
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
processor
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
cuno filter
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
programs
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
optical mark reader
علامت نوری خوان
photovoltaic
قدرت زای نوری
optical mark reader
نشان خوان نوری
optical mark reader
علامت خوان نوری
light emitting diode
دیود ناشر نوری
ocr
شناخت کاراکتر نوری
light induction
القاء تحریک نوری
optical
استفاده از کابل نوری
macrometer
مسافت یاب نوری
optical
خواننده میله نوری
optical page reader
صفحه نوری خوان
photokymograph
جنبش نگار نوری
mutarotation
تغییر چرخش نوری
optical gonimeter
زاویه یاب نوری
go to school
خواننده میله نوری
flash ranging
مسافت یابی نوری
optical laser disk
دیسک لیزری نوری
optical rotatory dispersion
پاشندگی چرخش نوری
optical character reader
دخشه خوان نوری
optical purity
درجه خلوص نوری
optical resonator
تشدید کننده نوری
arc machining
جوشکاری قوس نوری
optical recognition device
دستگاه تشخیص نوری
static luminous sensitivity
حساسیت نوری استاتیک
dynamic luminous sensitivity
حساسیت نوری دینامیک
optical rotatory power
قدرت چرخش نوری
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
spectral line
نوار طیف نوری
ocr
تشخیص کاراکترهای نوری
allocation
یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
allocations
یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
image arc furnace
کوره قوس نوری غیرمستقیم
high field emmission arc
قوس نوری فشار قوی
welding arc voltage
ولتاژ قوس نوری جوشکاری
fully
از قبیل هر قطعه نوری یا نهانی
low voltage arc
قوس نوری فشار ضعیف
resistance arc furnace
کوره مقاومتی قوس نوری
open arc welding
جوشکاری قوس نوری باز
prints
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
printed
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
print
چاپ خودکار تعدادی متن مختلف در صف با سرعت طبیعی چاپگر وقتی کامپیوتر کار دیگری انجام میدهد
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
omr
تشخیص علامت نوری Recognition ark
twinkle box
دستگاه ورودی شامل حس کنندههای نوری
bar code
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
combining
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combine
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
bar codes
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
combines
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
bar graphics
وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
eraseble optical disk drive
دیسک گردان نوری پاک شدنی
cabled
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
optical
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
ocr
Recognition OpticalCharacter تشخیص نوری دخشه
CSM
سیستم تشخیص حرف نوری کارا
plot
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com