Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
vertical
تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
Other Matches
restart
شروع مجدد
redid
شروع مجدد از ابتدا
redoes
شروع مجدد از ابتدا
redone
شروع مجدد از ابتدا
redoing
شروع مجدد از ابتدا
redo
شروع مجدد از ابتدا
scans
تعداد دفعاتی که تصویر CRT رسم مجدد میشود
scan
تعداد دفعاتی که تصویر CRT رسم مجدد میشود
scanned
تعداد دفعاتی که تصویر CRT رسم مجدد میشود
load
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
loads
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
process
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
processes
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
failure
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failures
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
ctrl
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
CTR
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
resumes
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resumed
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resuming
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
resume
شروع مجدد برنامه ازنقط های که ترک شده بود , بدون تغییرداده
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
warm start
شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
fall back
شروع مجدد یک برنامه پس از رفع خطا از نقط های که توابع فراخوانده شده بودند
powers
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powering
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
Back to the drawing board
<idiom>
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
parity
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
autoexec bat
در DOS یک فایل دستهای است که هنگام روشن شدن کامپیوتر یا شروع مجدد کاردستگاه فعال میشود
feasibility
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه
initialize
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
halts
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
step restart
شروع مجدد مرحلهای بازاغازی مرحلهای
sequential
نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
roundest
تعداد تیر تعداد شلیک دور
round
تعداد تیر تعداد شلیک دور
set up
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
odd
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
start off
شروع کردن شروع شدن
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
initiation
شروع کار شروع
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
furthermore
مجدد
second
مجدد
reflorescence
مجدد
seconded
مجدد
furthering
مجدد
seconding
مجدد
seconds
مجدد
further
مجدد
furthered
مجدد
further on
مجدد
furthers
مجدد
renewed
مجدد
remanded
بازداشت مجدد
readjustments
سازگاری مجدد
readjustment
سازگاری مجدد
reloads
بارکردن مجدد
reloads
پر کردن مجدد
retrial
ازمایش مجدد
rehearsal
تکرار مجدد
revaluation
ارزیابی مجدد
revaluation
بهاگذاری مجدد
retrials
محاکمه مجدد
subdivisions
تقسیم مجدد
retrials
ازمایش مجدد
subdivision
تقسیم مجدد
retrial
محاکمه مجدد
reloading
بارکردن مجدد
remands
بازداشت مجدد
redraws
رسم مجدد
redrew
رسم مجدد
repaint
رسم مجدد
redistribution
توزیع مجدد
remand
بازداشت مجدد
resurgence
طغیان مجدد
reload
پر کردن مجدد
redrawn
رسم مجدد
redrawing
رسم مجدد
remanding
بازداشت مجدد
reloading
پر کردن مجدد
reloaded
بارکردن مجدد
re claim
تقاضای مجدد
reloaded
پر کردن مجدد
re attachment
توقیف مجدد
rehearsals
تکرار مجدد
redraw
رسم مجدد
reload
بارکردن مجدد
reinfection
عفونت مجدد
reebtry
دخول مجدد
reebtry
ورود مجدد
revisit
ملاقات مجدد
revisited
ملاقات مجدد
revisiting
ملاقات مجدد
revisits
ملاقات مجدد
redirection
راهنمایی مجدد
recount
شمارش مجدد
reshipment
حمل مجدد
rededication
تقدیم مجدد
rededication
اهدا مجدد
reorganization
تشکیلات مجدد
reebtry
تملک مجدد
reeducation
تربیت مجدد
regeneracy
تولید مجدد
regelation
انجماد مجدد
reformat
فرمت مجدد
reversion
ترجمه مجدد
reintegration
استقرار مجدد
reinterpretation
تفسیر مجدد
recounted
شمارش مجدد
recounting
شمارش مجدد
recounts
شمارش مجدد
reexport
صادرات مجدد
reentrance
دخول مجدد
reenlistment
سربازگیری مجدد
reorganization
سازماندهی مجدد
rally
اجتماع مجدد
rallied
اجتماع مجدد
repayment
پرداخت مجدد
reconversion
گرایش مجدد
regenerate
تولید مجدد
recompile
کامپایل مجدد
recaption
توقیف مجدد
regenerated
تولید مجدد
reapparition
فهور مجدد
reallocation
تخصیص مجدد
reactivation
فعالیت مجدد
re establishment
تاسیس مجدد
rallies
اجتماع مجدد
regenerates
تولید مجدد
repayments
پرداخت مجدد
reconveyance
اعاده مجدد
remotion
حرکت مجدد
rearrangement
ترتیب مجدد
reissue
چاپ مجدد
reissued
چاپ مجدد
reissues
چاپ مجدد
rearrangements
ترتیب مجدد
reissuing
چاپ مجدد
recrystallization
تبلور مجدد
recoupment
کسب مجدد
reconviction
محکومیت مجدد
regenerating
تولید مجدد
replenish
پرکردن مجدد
reproductions
تولید مجدد
restatement
بیان مجدد
reinsurance
بیمه مجدد
restatements
بیان مجدد
reoccur
فهور مجدد
renegotiation
مذاکره مجدد
renascence
زندگی مجدد
re-run
نمایش مجدد
recurrence
رویدادن مجدد
re-examination
بازپرسی مجدد
retransmission
مخابره مجدد
after shrinkage
انقباض مجدد
retransmission
ارسال مجدد
remarriage
ازدواج مجدد
re examination
بازپرسی مجدد
remarriages
ازدواج مجدد
reinforcement
وضع مجدد
reporduce
تولید مجدد
comeback
دستیابی مجدد
resale
حراج مجدد
resale
فروس مجدد
re-ran
نمایش مجدد
reassurances
اطمینان مجدد
reassurance
اطمینان مجدد
recreation
خلق مجدد
reconditioning
تعمیر مجدد
resorption
مکیدن مجدد
rerun
اجرای مجدد
resurvey
بررسی مجدد
republication
انتشار مجدد
recreations
خلق مجدد
comebacks
دستیابی مجدد
restoration
استقرار مجدد
reproduction
تولید مجدد
retread process
تعمیر مجدد
crossecheck
مقابله مجدد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com