Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (14 milliseconds)
English
Persian
gross
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grossed
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grosser
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grosses
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grossest
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
grossing
تعداد ضربه ها در هر بخش از بازی گلف
Other Matches
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
pinfall
تعداد میلههای افتاده با یک گوی بولینگ ضربه فنی کشتی
kick off
ضربه اغاز بازی
kickoff
ضربه اغاز بازی
scorecard
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
scorecards
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
mulligan
ضربه ازاد در بازی غیررسمی گلف
tee shot
ضربه از نقطه شروع بازی گلف
netball
بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
round
تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest
تعداد تیر تعداد شلیک دور
oddest
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd
ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
paul
تعداد کم
number
تعداد
numbers
تعداد
magnitude
تعداد
small lot
نوبه کم تعداد
volumes
تعداد میزان
number of threads
تعداد پیچش ها
number of rounds
تعداد گلوله ها
number of cycle
تعداد تناوبها
number of cycle
تعداد دوره ها
work force
تعداد کارگر
wheen
تعداد زیاد
volume
تعداد میزان
counting
تعداد ایمپولز
count
تعداد ایمپولز
population
[pop.]
تعداد مردم
counted
تعداد ایمپولز
A smaller number . Fewer .
تعداد کمتر
quantity
تعداد زیاد
quantities
تعداد زیاد
counts
تعداد ایمپولز
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
quantities
تعداد یا شماره چیزی
day of supply
تعداد روزهای اماد
number of componentes
تعداد سازندههای مستقل
width
تعداد حروف در یک صفحه یا خط
quantity
تعداد یا شماره چیزی
counted
تعداد امتیاز توپزن
nest
تعداد توابع در یک تابع
day of duty
تعداد روزهای خدمت
nests
تعداد توابع در یک تابع
precision
تعداد ارقام یک عدد
Quite a few people ...
تعداد زیادی
[از مردم]
No small number of ...
تعداد زیادی
[از مردم]
paralleled
تعداد آدرسهای متصل به هم
setting up
تعداد موضوعات مربوطه
cyclic rate
تعداد تیردر دقیقه
sets
تعداد موضوعات مربوطه
set
تعداد موضوعات مربوطه
count
تعداد امتیاز توپزن
polls
تعداد رای دهندگان
string
تعداد حروف یک رشته
day of absence
تعداد روزهای نهستی
atomicity
تعداد اتم در ملکول
tpi
تعداد شیار در هر اینچ
counting
تعداد امتیاز توپزن
poll
تعداد رای دهندگان
parallelled
تعداد آدرسهای متصل به هم
version
تعداد گونههای یک محصول
parallelling
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallels
تعداد آدرسهای متصل به هم
polled
تعداد رای دهندگان
number
[of something]
تعداد
[عده]
[چیزهایی]
versions
تعداد گونههای یک محصول
paralleling
تعداد آدرسهای متصل به هم
counts
تعداد امتیاز توپزن
parallel
تعداد آدرسهای متصل به هم
kajillion
[slang]
تعداد بسیار زیادی
birthrate
تعداد موالید زه وزاد
family size
تعداد افراد خانواده
blocking factor
تعداد رکوردها در بلاک
bpi
تعداد بایت در هر اینچ
thereabouts
در حدود آن میزان یا تعداد
sum
کل تعداد موضوعات جمع شده با هم
toll
تعداد تلفات جنگی ضایعه
counts
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
tolls
تعداد تلفات جنگی ضایعه
count
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
bytes per inch
تعداد بایت ها در یک واحد اینچ
counts
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
frequencies
تعداد پریودها پریودیسیته وفور
counting
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
lpm
تعداد خطوط دردقیقه inutes
counted
تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counted
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
natality
تعداد زایش وموالید جدید
man-hour
جمع تعداد ساعات کار
count
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
number of rounds
تعداد تیرهای شلیک شده
man-hours
جمع تعداد ساعات کار
counting
ایجاد جمع کل از تعداد موضوعات
balanced line
تعادل تعداد مهاجمان در وسط
mainframe computer
مانند تعداد عملوند همزمان
worded
تعداد کلمات در فایل یا متن
word
تعداد کلمات در فایل یا متن
head count
تعداد مردم شمرده شده
head counts
تعداد مردم شمرده شده
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
registration number
تعداد دفعات ثبت تیر
strengths
توان رزمی تعداد نفرات
pitch
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
registration numbers
تعداد دفعات ثبت تیر
sums
کل تعداد موضوعات جمع شده با هم
pitches
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
strength
توان رزمی تعداد نفرات
tolling
تعداد تلفات جنگی ضایعه
wpm
تعداد کلمات دردقیقه inute
item
تعداد حروف و ارقام در داده
items
تعداد حروف و ارقام در داده
frequency
تعداد پریودها پریودیسیته وفور
size of a statistical sample
[N]
تعداد کل داده های آماری
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
chip
تعداد قط عات روی یک PCB یا یک وسیله
character pitch
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
record
تعداد رکوردهای فایل ذخیره شده
quasi-
که نشان دهنده تعداد دستورات است
chips
تعداد قط عات روی یک PCB یا یک وسیله
sortie number
تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
magazines
تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
magazine
تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
leukocytosis
افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
rate
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
lengths
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
tonner
کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
age of moon
تعداد روزهای گذشته از ماه جاری
omission factor
تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
forests
تعداد درختهای ساختار داده متصل
accuracy
هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
pack
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
fields
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
forest
تعداد درختهای ساختار داده متصل
fielded
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
packs
تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
pop out
تخته موج که به تعداد زیادتولید میشود
polyploid
دارای کروموسومهایی چندبرابر تعداد اصلی
packs
تعداد دیسکهای مغناطیسی ثابت یا متغیر
pack
تعداد دیسکهای مغناطیسی ثابت یا متغیر
arrays
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
large scale raid
حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
length
تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
small lot
نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
spate
تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
pages
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
blood count
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
list
تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
pumpkin
پرتابی که تعداد کمی از میلههای بولینگ را می اندازد
totals
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
loads
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
cps
تعداد حروفی که هر لحظه چاپ یا پردازش می شوند
paged
تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com