English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
foreign exchange تعویض خارجی
Other Matches
post knotting پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
switches تعویض جا
shifts تعویض
rotation تعویض
switch تعویض
resignation تعویض
substituent تعویض
resignations تعویض
refills تعویض
refilling تعویض
refilled تعویض
interchanged تعویض
shifted تعویض
interchanging تعویض
interchanges تعویض
interchange تعویض
substitution تعویض
quid pro quo تعویض
quid pro quos تعویض
switches تعویض
switched تعویض جا
switched تعویض
switchover تعویض
switch تعویض جا
shift تعویض
refill تعویض
replace تعویض
replaces تعویض
line feed تعویض خط
replacing تعویض
swapping تعویض
stage set تعویض سن
replacement تعویض
replaced تعویض
replacements تعویض
interchangeable قابل تعویض
replacement تعویض قطعه
substituting تعویض بازیگر
replacement تعویض یکانها
maintenance تعویض قط عات و...
sub تعویض بازیگر
alternation تعویض قطب
adjournments برخاست تعویض
adjournment برخاست تعویض
symmetrical exchange تعویض قرینه
turn over برگردان تعویض
shift نوبت تعویض
substitute تعویض بازیگر
supplanted تعویض کردن
alternate تعویض متناوب
supplant تعویض کردن
alternated تعویض متناوب
alternates تعویض متناوب
relieve تعویض نگهبانی
relieves تعویض نگهبانی
supplanting تعویض کردن
supplants تعویض کردن
shift تعویض کردن
substituted تعویض بازیگر
shifted نوبت تعویض
shifted تعویض کردن
replacements تعویض قطعه
shifts نوبت تعویض
shifts تعویض کردن
replacements تعویض یکانها
relieving تعویض نگهبانی
substitutionary تعویض جانشینی
pole changing تعویض قطب
lead through تعویض سرپرست
exchange point نقطه تعویض
interchangeability قابلیت تعویض
replaceable قابل تعویض
subs تعویض بازیگر
substitutable قابل تعویض
replacement cost هزینه تعویض
modification تعویض مدل
interchange circuit مدار تعویض
replacer تعویض کننده
line feed تعویض سطر
automatic carriage تعویض خودکار
changer تعویض کننده
change court تعویض زمین
direct exchange تعویض باداغی
line replacement تعویض خط جبهه
change تعویض مبادله
changed تعویض مبادله
changes تعویض مبادله
changing تعویض مبادله
refillable قابل تعویض
relief in place تعویض در محل
alteration تعویض کردن
shifter تعویض کننده
to shift تعویض کردن
frequency changing تعویض فرکانس
rotation تعویض یکانها
commutating switch کلید تعویض
substitution تعویض جانشینی
rotation تعویض محل
restaging تعویض محل
oil change تعویض روغن
fungible قابل تعویض
request substitution تقاضای تعویض
fungibility قابلیت تعویض
illumination change تعویض روشنایی
change of service تعویض سرویس والیبال
board exchange warranty ضمانت تعویض برد
trade something in <idiom> تعویض وسایل کهنه
pole changing switch کلید تعویض قطب
broadband exchange تعویض پهن باند
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
switch over تعویض کردن برق
substituent قابل تعویض توکیلی
irreplaceable غیر قابل تعویض
exchangeable disk دیسک قابل تعویض
aircraft handover تعویض کنترل هواپیما
renewable fuse فیوز تعویض پذیر
relief in place تعویض یکانها در محل
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
substitutive وابسته به تعویض یا جابجاسازی
shift colors پرچم را تعویض کنید
beater ejector دکمه تعویض سر همزن
shift colors تعویض پرچم ناو
shiftable قابل تعویض یا انتقال
pole changer تعویض کننده قطب
new line character دخشه تعویض سطر
gear change box جعبه تعویض دنده
substitute تعویض کردن جابجاکردن
exchanging مبادله کردن تعویض
noninterchanging states حالتهای تعویض نشدنی
replaced چیزی را تعویض کردن
putting تعویض کردن انداختن
linear amplifier تعویض کننده خطی
line feed character دخشه تعویض پذیر
substitute تعویض جانشین کردن
exchanges مبادله کردن تعویض
replaces چیزی را تعویض کردن
replacing چیزی را تعویض کردن
put تعویض کردن انداختن
puts تعویض کردن انداختن
exchange مبادله کردن تعویض
substituting تعویض کردن جابجاکردن
substituting تعویض جانشین کردن
substituted تعویض کردن جابجاکردن
substituted تعویض جانشین کردن
exchanged مبادله کردن تعویض
replace چیزی را تعویض کردن
nineteen علامت تعویض دروازه بان
state succession تعویض دولتهابه طور متوالی
switch تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
tiring house محل تعویض لباس هنرپیشه
tiring room محل تعویض لباس هنرپیشه
CD دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
chop تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chopped تعویض کنترل عملیاتی یکانها
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
switches تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
nineteens علامت تعویض دروازه بان
switched تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
interchangeable bearing shells پوسته قابل تعویض یاطاقان
lf تعویض سطر تغذیه کاغذ
pole changing motor موتور با قطبهای قابل تعویض
CDs دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
bank restriction ممنوعیت تعویض پول با طلا
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
data break تاریخ تعویض کلید رمز
change of station انتقال تعویض محل خدمت
carriage return تعویض سطر Return/Enter
reconditions قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
exchanging رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
recondition قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
guard mount مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
incommutable تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
relief مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
exchanges رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
Is there a connection to Glasgow? آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
speed change تغییر سرعت یا تعویض عده دور
exchanged رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
reconditions نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
channel انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
bench تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
reconditioned نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
channels انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
microgroove سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
channelled انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
benches تعویض بازیگر نیمکت تمرین وزنه برداری
channeling انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com