English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
apparent power توان فاهری
indicated horsepower توان فاهری
Search result with all words
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
Other Matches
eight bit system کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
rating توان نامی توان قدرت
ratings توان نامی توان قدرت
apparent recession انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
outward فاهری
surfaces فاهری
surfaced فاهری
seeming فاهری
formfitting فاهری
apparent فاهری
nominal فاهری
self styled فاهری
superficially فاهری
skin deep فاهری
self-styled فاهری
surface فاهری
outwards فاهری
externalizes فاهری ساختن
engineering stress تنش فاهری
externalizing فاهری ساختن
prime facie evidence قرائن فاهری
superficial سرسری فاهری
externals فاهری پدیدار
external فاهری پدیدار
pepper corn rent اجاره فاهری
exteriorize فاهری دانستن
externalized فاهری ساختن
admittance هدایت فاهری
externalised فاهری ساختن
externalises فاهری ساختن
externalising فاهری ساختن
false parallax پارالاکس فاهری
false horizon افق فاهری
externalize فاهری ساختن
externality احوال فاهری
impedance مقاومت فاهری
artificial daylight فلق فاهری
apparent diameter قطر فاهری
apparent error خطای فاهری
apparent density تکاتف فاهری
apparent horizon افق فاهری
apparent resistivity مقاومت فاهری
assentation رضایت فاهری
apparent velocity سرعت فاهری
apparent magnitude قدر فاهری
apparent wind باد فاهری
apparent luminosity درخشندگی فاهری
bulk gravity چگالی فاهری
glitz گیرایی فاهری
apparent motion حرکت فاهری
of the surface فاهری نمادادن رودادن
input impedance مقاومت فاهری اولیه
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
impedance ratio نسبت مقاومت فاهری
masquerading قیافه فاهری بخوددادن
masquerades قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded قیافه فاهری بخوددادن
masquerade قیافه فاهری بخوددادن
extern فاهری واقع در خارج
coupling impedance مقاومت فاهری پیوست
apparent solar year سال فاهری شمسی
soil morphology شکل فاهری خاک
capacitive resistance مقاومت فاهری خازن
on the surface فاهری نمادادن رودادن
pro forma منباب فاهر فاهری
inductive resistance مقاومت فاهری القایی
inductive impedance مقاومت فاهری القائی
reactance مقاومت فاهری خازنها
volt ampere hour meter کنتور مصرف فاهری
redesign سر وصورت فاهری دادن به
simulative دارای شباهت فاهری
terrain relief شکل فاهری زمین
mechanical move حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
relief شکل فاهری و پست و بلندی
inductive impedance مقاومت فاهری با جزء القائی
apparent precession انحراف فاهری محور ژایرو
indicated airspeed سرعت فاهری نسبت به هوا
exterior فاهری واقع در سطح خارجی
apparent solar روز شمسی فاهری روزشمسی
impedance compensator متعادل کننده مقاومت فاهری
exteriors فاهری واقع در سطح خارجی
feints حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
feinting حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
formalization انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
feint حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
false parallax تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
limiting speed بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
parallax اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
coriolis force نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
potency توان
ambidextral دو سو توان
capacitance توان
ambidextrous دو سو توان
oligotrophic کم توان
vim توان
vigour توان
equipotent هم توان
low power توان کم
isoelectric هم توان
p توان
vigor توان
powers توان
power توان
powered توان
exponent توان
powering توان
high-powered پر توان
throughput توان
exponents توان
potential توان
radio bearing زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
external good order اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
zincky بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincy بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zinky بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
high oblique عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
capacity range حیطه توان
thermal power توان حرارتی
brake horsepower توان مفید
true power توان حقیقی
horse power توان موتور
true power توان متوسط
complex power توان مختلط
circuit breaking capacity توان قطع
power توان [ریاضی]
dispersive power توان پاشندگی
effective power توان موثر
compression strength توان فشاری
connected load توان اتصال
constant power توان ثابت
wattless power توان هرز
cosine meter توان سنج
exponent توان [ریاضی]
vector power توان برداری
discriminating power توان افتراق
dynomometer توان سنج
complex power توان موهومی
useful power توان مفید
true power توان واقعی
constant power توان دائمی
wattmeter توان سنج
output power توان خروجی
light output ratio توان نور
power level تراز توان
interference power توان پارازیت
power level indicator توان نما
power loss اتلاف توان
instantaneous power توان لحظهای
power output توان خروجی
input power توان ورودی
puissance توان قدرت
rated output توان نامی
reactive power توان هرز
power function تابع توان
low power توان کوچک
out put توان دستگاهها
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
potential energy نهان توان
power circuit مدار توان
motor output توان موتور
simple circuit مدار توان
microcomputer کامپیوتر کم توان
power endurance توان استقامت
maximum available powere توان حداکثر
power factor ضریب توان
reactive power توان راکتیو
increase of output افزایش توان
reactive volt amperes توان هرز
heating power توان حرارتی
h.p. توان اسب
resolution power توان تفکیک
fluctuating power توان نوشی
flexural strength توان خمشی
sounp power توان صوتی
exponentiation به توان رساندن
explosive power توان انفجاری
engine rating توان موتور
engine performance توان موتور
electric power توان برقی
i. and evdevolution توان یابی
i^ r loss اتلاف توان
reactor output توان راکتور
physical medicine طب توان بخشی
real power توان حقیقی
reactive power توان واکنشی
omnipotent همه توان
real power توان موثر
wattles power توان کور
received power توان دریافتی
idle power توان کور
idle current wattmeter توان کورسنج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com