English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
top-level توسط افراد عالیرتبه
Other Matches
top-level افراد عالیرتبه
High Commissioners نماینده عالیرتبه عضو عالیرتبه
High Commissioner نماینده عالیرتبه عضو عالیرتبه
groupware نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
oligopoly تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
close corporation شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
shares یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
distinguished عالیرتبه
High Commissioner مامور عالیرتبه
High Commissioners مامور عالیرتبه
mandarin مامورین عالیرتبه
mandarins مامورین عالیرتبه
official عالیرتبه رسمی
justiciar مامور قضایی عالیرتبه
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
High Commissioner نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioners نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
justiciar قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
troop افراد
trooped افراد
enlisted personnel افراد
trooping افراد
enlistedman افراد
men افراد
personnel افراد
filler personnel افراد جایگزینی
category طبقه افراد
platoon جوخهء افراد
head counts جمع افراد
withindoors افراد داخل
service club باشگاه افراد
personnel status وضع افراد
liberty men افراد مرخصی
platoons جوخهء افراد
packed out پر و مملو از افراد
roll call نامیدن افراد
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
enlistee افراد داوطلب
enlisted personnel طبقه افراد
equal status persons افراد همپایه
head count جمع افراد
favouritism افراد مورد توجه
condemn محکوم کردن افراد
billet slip لوحه اسکان افراد
target audience افراد مورد نظر
coachload افراد سوار بر درشکه
condemns محکوم کردن افراد
transfer station محل اعزام افراد
billet slip کارت محلهای افراد
the common wealth of learning افراد اهل علم
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
noncombatant افراد غیر نظامی
transfer station محل انتقال افراد
condemning محکوم کردن افراد
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
dependents افراد تحت تکفل
avast افراد به جای خود
bachelor quarters منازل افراد مجرد
special olympics المپیک افراد استثنایی
personal error خطاهای انفرادی افراد
receptee افراد مورد پذیرش
posse comitatus دسته افراد پلیس
cimmerian افراد کشور فلمات
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
rouse out بیدار کردن افراد
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
part owners افراد شریک المال
aptitude area حیطه قابلیت افراد
family size تعداد افراد خانواده
close station افراد بدو مرخص
commandos افراد نیروی مخصوص
troops افراد قسمتها سربازان
commando افراد نیروی مخصوص
morale روحیه افراد مردم
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
charters بین افراد دلالت کند
chartered بین افراد دلالت کند
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
posse دسته افراد پلیس جماعت
personal salute تیر سلام برای افراد
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
troop housing کوی درجه داران یا افراد
roll call حاضر و غایب کردن افراد
posses دسته افراد پلیس جماعت
assembly محل بسیج افراد احتیاط
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
huddled ازدحام اجتماع افراد یک تیم
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
biographical information blank form فرم پر نشده بیوگرافی افراد
huddling ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
huddle ازدحام اجتماع افراد یک تیم
Applicants flooded in. سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
huddles ازدحام اجتماع افراد یک تیم
chartering بین افراد دلالت کند
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
leatherneck جزو افراد تفنگداران دریایی
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
Certain notorious ( dubious ) characters . عده افراد معلوم الحال
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
charter بین افراد دلالت کند
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
preference blank دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
pit crew افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
oligrachy حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
internees فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internee فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
finance company شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
appearance money پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
speech که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
speeches که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
people sniffer رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها
protection عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
instructional computing فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
penalty kicker بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
photographic dosimetry روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها
pressure cabin بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
frictional unemployment اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
controvrsism روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
expellee افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
ship to shore حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
smalltalk یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
generation مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com