Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
Search result with all words
shelf life
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
Other Matches
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
users
مصرف کننده
consumers
مصرف کننده
consumer
مصرف کننده
user
مصرف کننده
consumer psychology
روانشناسی مصرف کننده
service cable
کابل مصرف کننده
consumer sovereignty
حاکمیت مصرف کننده
rational consumer
مصرف کننده عقلائی
consumer surplus
نصیب مصرف کننده
consumer's choice
انتخاب مصرف کننده
consumer protection
حمایت از مصرف کننده
soverignty of the consumer
حاکمیت مصرف کننده
consumerism
حمایت از مصرف کننده
consumer preference
رجحان مصرف کننده
consumer choice
انتخاب مصرف کننده
representative consumer
مصرف کننده نمونه
consumer equilibrium
تعادل مصرف کننده
consumer credit
اعتبار مصرف کننده
consumer behaviour
رفتار مصرف کننده
dominant user
یکان مصرف کننده عمده
consumer economics
علم اقتصاد مصرف کننده
theory of consumer's choice
نظریه انتخاب مصرف کننده
consumer's surplus
یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
consumer appeal
تاثیر محصول روی مصرف کننده
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
recommended retail price
قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
manufacturer
تولید کننده
producer
تولید کننده
manufacturers
تولید کننده
producers
تولید کننده
progenitive
تولید کننده
productive
تولید کننده
consumer advertising
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
rational producer
تولید کننده منطقی
genie
تولید کننده تناسلی
genies
تولید کننده تناسلی
manufacturers
تولید کننده سازنده
gonocyte
سلول تولید کننده
manufacturer
تولید کننده سازنده
producer
تولید کننده مولد
suppliers
شرکت تولید کننده
supplier
شرکت تولید کننده
reproducer
دوباره تولید کننده
producers
تولید کننده مولد
producer's risk
ریسک تولید کننده
pistillate
تولید کننده مادگی
producer surplus
مازاد تولید کننده
marginal producer
تولید کننده نهائی
smokey the bear
وسیله تولید کننده دود
absorbefacient
تولید کننده عمل جذب
producer surplus
اضافه ارزش تولید کننده
toxicogenic
تولید کننده محصولات سمی
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
producer
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
homogonous
تولید کننده اولاد شبیه به والدین
oil rich countries
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
producers
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
g.d.p deflator
تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
bilge blocks
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
bespoke software
نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
neoclassical economics
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
middleman
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
middlemen
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
homogamic
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous
تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
motorola
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
countervailing power
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
homogeneous computer network
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
wrming message
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
COMPAQ
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
pcm
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
freeware
نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
texts
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
generic
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
pseudo random
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
Hayes Corporation
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carried
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carrying
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
carry
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
bumblebees
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee
تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
spooler
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
dependent
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
sudorific
عرق اور تولید کننده عرق
rhizogenetic
تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic
تولید کننده ریشه ریشه اور
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
p day
روز تعادل تولید و مصرف نظامی
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
convertor reactor
راکتوری که مواد شکافت پذیررا تولید و هم مصرف میکند
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
brake specific fuel consumption
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
tipper
کج کننده واژگون کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com