Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
inside
تو اعضای داخلی
insides
تو اعضای داخلی
Search result with all words
innards
اعضای داخلی حیوان یاانسان
Other Matches
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
burgomaster
اعضای شهرداری
footwork
هماهنگی پا با اعضای دیگر
sensorium
مرکز حواس اعضای حس
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
senior members
اعضای بالارتبه یا ارشد
the f.
اعضای هیئت پزشکی
cadres
اعضای یک سازمان نظامی
locomotory
ابتلاء اعضای حرکتی
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
main structure menbers
اعضای اصلی ساختمان
paraplegia
فلج اعضای سافل
prosthetics
مبحث اعضای مضنوعی
vitals
اعضای حیاتی و موثربدن
stiffening members
اعضای صلب کننده
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
cadre
اعضای یک سازمان نظامی
locomotor
ابتلاء اعضای حرکتی
locomotor
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
hypotrophy
رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
toho
اعضای انگشتان نشانه و شست
vitals
اعضای اصلی بدن حیوان
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
senatorial
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
quaker meeting
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
senatorian
وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
urogenital
وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
conscript fathere
اعضای مجلس سنای روم باستان
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
bionic
وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
bounds
محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
quaker's meeting
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
catena
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
clock
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
components
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
component
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
matricular
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
backplane
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
clocks
سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
friendly society
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly societies
انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
heterology
عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
to pack a jury
جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
homology
همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
cartels
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
embassy
سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassies
سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
picketings
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
indoor
داخلی
interiors
داخلی
territorial
داخلی
interior
داخلی
innate
داخلی
municipal
داخلی
domestic
داخلی
inner
داخلی
internal
داخلی
in-
داخلی
in
داخلی
internal medicine
طب داخلی
endogenous
داخلی
ben
داخلی
internal door
در داخلی
insides
داخلی
inside
داخلی
intramural
داخلی
anie
داخلی
esoteric
داخلی
sederunt
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
internal trade
تجارت داخلی
internal trade
بازرگانی داخلی
inside hinge
لولای داخلی
home consumption
مصرف داخلی
inland rules
قوانین داخلی
inner planets
سیارات داخلی
internal transactions
معاملات داخلی
endosmosis
حلول داخلی
endoparasite
انگل داخلی
inside draft
شیب داخلی
internal window sill
کف پنجره داخلی
inside diameter
قطر داخلی
internal voltage
ولتاژ داخلی
inside caliper
کولیس داخلی
inner zone
منطقه داخلی
inner product
ضرب داخلی
endogenous variable
متغیر داخلی
home made
ساخت داخلی
internal supercharger
سوپرشارژر داخلی
inferior conjunction
مقارنه داخلی
home currency
پول داخلی
internal stress
تنش داخلی
indoor antenna
انتن داخلی
internal structure
ساختار داخلی
internal storage
حافظه داخلی
imside dimension
اندازه داخلی
inboard aileron
شهپر داخلی
inland waterway
ابراه داخلی
internal storage
انباره داخلی
home market
بازار داخلی
inner loop
حلقه داخلی
inferior planets
سیارههای داخلی
inner liner
روکش داخلی
inner harbor
بندر داخلی
home product
محصولات داخلی
home rule
حکومت داخلی
inner bottom
جدار داخلی
home trade
تجارت داخلی
inland duty
گمرک داخلی
internal security
تامین داخلی
internal short circuit
کوتهمداری داخلی
internal force
نیروی داخلی
internal erosion
فرسایش داخلی
internal energy
انرژی داخلی
internal electrolysis
الکترولیز داخلی
internal electrode
الکترود داخلی
internal efficiency
راندمان داخلی
internal ear
گوش داخلی
internal diseconomies
زیانهای داخلی
internal security
امنیت داخلی
internal discharge
تخلیه داخلی
internal development
توسعه داخلی
internal friction
اصطکاک داخلی
internal furnace
کوره داخلی
internal ruling
نظامنامه داخلی
internal resistance
مقاومت داخلی
internal report
گزارش داخلی
internal reflector
رفلکتور داخلی
internal programme
برنامه داخلی
internal power
مصرف داخلی
internal pole
قطب داخلی
internal modulation
مدولاسیون داخلی
internal modem
مدم داخلی
internal memory
حافظه داخلی
internal loss
تلف داخلی
internal shield
غلاف داخلی
internal insulation
ایزولاسیون داخلی
internal impedance
امپدانس داخلی
internal heating
گرمایش داخلی
internal defense
دفاع داخلی
internal damping
میرایی داخلی
internal impedance
مقاومت داخلی
internal angle
زاویه ی داخلی
intermediate structure
ساختمان داخلی
interior wall
دیوار داخلی
interior span
دهانه داخلی
interior guard
نگهبان داخلی
interior ballistics
بالیستیک داخلی
interior architecture
معماری داخلی
interior affairs
امور داخلی
internal storage
حافظه ی داخلی
interference drag
پسای داخلی
internal conductance
اندوکتانس داخلی
interconnection
اتصالی داخلی
intercommunication
ارتباط داخلی
inside wing
بال داخلی
inside thread
مارپیچ داخلی
internal armature
ارمیچر داخلی
internal attack
تک داخلی یا تک از داخل
internal boffles
تیغههای داخلی
internal current
جریان داخلی
internal crack
ترک داخلی
internal consumption
مصرف داخلی
internal consistency
سازگاری داخلی
internal connection
اتصال داخلی
internal conductor
سیم داخلی
internal conductance
اندوکتیویته ی داخلی
internal commerce
تجارت داخلی
internal combustion
احتراق داخلی
internal clock
ساعت داخلی
internal circuit
حلقه داخلی
internal circuit
مدار داخلی
internal bus
مسیر داخلی
internal bus
گذرگاه داخلی
internal brake
ترمز داخلی
inside micrometer
میکرومتر داخلی
ductless gland
غددمترشح داخلی
internal structure
سازه داخلی
municipal court
دادگاه داخلی
municipal law
حقوق داخلی
indoor
درونی داخلی
innards
قسمتهای داخلی
insider
کارمند داخلی
insiders
کارمند داخلی
intercoms
ارتباط داخلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com