Total search result: 202 (5 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
current |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
currents |
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند |
|
|
Other Matches |
|
alternating current |
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است |
currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
printers |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
printer |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
watts |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
watt |
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود |
commutation |
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی |
batteries |
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند |
battery |
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند |
duble option |
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول |
switches |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
switched |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
switch |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
bitmap |
تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند |
voltage |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
voltages |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
positive |
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند |
electromagnet |
اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی |
dynamically |
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند |
dynamic |
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند |
gain |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gained |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
gains |
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی |
electrodynamics |
شاخهای از علم فیزیک که درباره اثرات جریان برق برمعناطیس یا روی جریانهای الکتریکی دیگر یاروی خودشان بحث میکند |
electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
electrostatic |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
PSU |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
room circuit |
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز |
amps |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
amp |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
ampere |
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد |
shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
hangovers |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
hangover |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
unclocked |
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت |
dielectric resistance |
مقدار مقاومت دی الکتریکی |
check total |
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند |
checksum |
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند |
instantaneous voltage |
مقدار لحظهای فشار الکتریکی |
circuits |
جریان الکتریکی |
circuit |
جریان الکتریکی |
fm |
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation |
terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
intensity of current |
شدت جریان الکتریکی |
electric arc current |
جریان قوس الکتریکی |
electric current intensity |
شدت جریان الکتریکی |
isolating |
به صورت الکتریکی |
isolate |
به صورت الکتریکی |
isolates |
به صورت الکتریکی |
TCP |
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند |
scanners |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
scanner |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
to shuntan electric current |
یک جریان الکتریکی رامنحرف ساختن |
variable area nozzle |
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند |
dac |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
d/a converter |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
conducting |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
conduct |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
conducts |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
conducted |
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده |
transformator |
الت تبدیل شکل جریان الکتریکی |
anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
assignment |
عمل تغییر نوع یک مقدار |
assignments |
عمل تغییر نوع یک مقدار |
milliampere |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک هزارم آمپر |
ma |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر |
mas |
اندازه جریان الکتریکی معادل یک میلیونیوم آمپر |
pyroelectricity |
ایجاد قطب الکتریکی در بلورهابوسیله تغییر حرارت |
saving function |
صورت مقدار پس انداز درامدشخص |
gresham's law |
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند |
current displacement |
تغییر جریان |
induced |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
induce |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
inducing |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
induces |
1-تولید جریان الکتریکی در هستهای از سیم با تاثیر الکترومغناطیسی . 2-اثبات |
adapter |
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد |
orifice meter |
روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود |
base flow |
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد |
polarities |
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است . |
polarity |
بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است . |
scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
night effect |
تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب |
rheological <adj.> |
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده |
transfigure |
تغییر صورت دادن |
transfiguring |
تغییر صورت دادن |
transfigured |
تغییر صورت دادن |
transfigures |
تغییر صورت دادن |
universal motor |
موتور الکتریکی که با دی سی و هم ا سی کار میکند |
rheology |
علم جریان و تغییر شکل ماده |
interference |
محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند |
surging |
تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار |
volt |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
volts |
واحد SI توان الکتریکی که به عنوان ولتاژ یک مقاومت یک اهمی که جریان یک آمپر از آن می گذرد و تعریف میشود |
terminator |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
NIC |
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد |
charge |
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند |
buzzers |
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند |
buzzer |
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند |
charges |
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند |
circulating |
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند |
income elasticity of demand |
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E |
microphones |
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند |
microphone |
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند |
loudspeaker |
وسیله الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به صوتی تبدیل میکند |
worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
continuous flow oxygen system |
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد |
long run |
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه |
defaulted |
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد |
defaulting |
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد |
default |
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد |
defaults |
عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد |
velocity gradiant |
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان |
decalescence point |
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد |
magnetic |
قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند |
diode |
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند |
significantly |
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک |
faceted code |
یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار |
Kbps |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند |
inclusive or |
اپراتور بولی که مقدار جدول صحت را بیان میکند |
kilos |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند |
significant |
یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک |
kilo |
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند |
ripple through effect |
نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود |
greshams law |
را از جریان خارج میکند |
sensor |
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند |
fix |
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود |
fixes |
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود |
disposition |
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان |
it is of variable length |
طول ان تغییر میکند |
defaulted |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
default |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
defaulting |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
defaults |
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد |
decibels |
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند |
decibel |
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند |
pitches |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
pitch |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
auto |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
autos |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
demand oxygen system |
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد |
interfaces |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
interface |
یچ بسته که با جریان داده کار میکند |
soft |
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند |
softer |
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند |
continuous |
سیگنال آنالوگ که پیاپی تغییر میکند |
controllable cost |
هزینهای که بر حسب مقدارتولید تغییر میکند |
softest |
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
case |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
cases |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
account |
بررسی مقدار زمان و منابعی که هر کاربر شبکه یا سیستم Online استفاده میکند |
elastic buffer |
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند |
variable cycle engine |
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند |
buffer |
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند |
Uuencoding |
روش تبدیل متن و فایل به قالب شبه متن تا به صورت پیام پست الکتریکی ارسال شوند |
internally blown flap |
فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند |
inverter |
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند |
optical |
وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند |
analogues |
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند |
charts |
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند |
charting |
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند |
charted |
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند |
chart |
شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند |
analogue |
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند |
variable camber flap |
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند |
computerizes |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
leap frog test |
استاندارد که از یک محل ثابت و نه تغییر در حافظه استفاده میکند |
computerizing |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
soft |
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند |
softest |
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند |
computerize |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
computerising |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
softer |
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند |
computerises |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
computerised |
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند |
rosette |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
rosettes |
اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات |
vindictive damages |
مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند |
power |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
cation |
یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند |
acoustic |
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد |
n channel mos |
مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند |
powered |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
powering |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
powers |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
transistor |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
transistors |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
rem |
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت |