Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
clientship
حالت پاسمت کسیکه بدیگری پناهنده شده یا اوراوکیل خودکرده است
Other Matches
self-inflicted
خودکرده
amortize
بدیگری واگذارکردن
attack
با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
attacks
با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
to sell out
بدیگری واگذار کردن ورفتن
attacked
با گفتارونوشتجات بدیگری حمله کردن
birl
شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
fugitives
پناهنده
immigrants
پناهنده
refugees
پناهنده
defectors
پناهنده
defector
پناهنده
refugee
پناهنده
fugitive
پناهنده
immigrant
پناهنده
internees
پناهنده
internee
پناهنده
refugee travel document
گذرنامه پناهنده
displaced persons
اشخاص پناهنده
fugitiveness
پناهنده یا فراری
take reffuge
پناهنده شدن
to shelter oneself
پناهنده شدن
shelter
پناهنده شدن
sheltered
پناهنده شدن
sheltering
پناهنده شدن
economic refugee
پناهنده اقتصادی
refugees
پناهنده سیاسی
shelters
پناهنده شدن
refugee
پناهنده سیاسی
interned
پناهنده جنگی
refugee's travel document
گذرنامه پناهنده
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
recognized refugee
پناهنده قبول شده
to seek refuge
پناه بردن پناهنده شدن
take sanctuary
پناهنده شدن به اماکن مقدسه
recognized asylum seeker
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
asylee
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
person entitled to asylum
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
environmental refugee
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
whom
کسیکه
gospeller
کسیکه
one who
کسیکه
dragman
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
introspectionist
کسیکه معتقد به
stalker
کسیکه میخرامد
whomso
بهر کسیکه
constructionist
کسیکه قانون
minimalist
کسیکه خرسنداست
long shot
کسیکه درمسابقات
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
snorter
کسیکه خرناس میکشد
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
joggers
کسیکه اهسته می دود
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
jogger
کسیکه اهسته می دود
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
waxer
کسیکه موم مالی میکند
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
landsman
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
demonstrationist
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
milch cow
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
head liner
کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
would be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would-be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
dabster
کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
loiters
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
parroter
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com