English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
left turn حرکت به چپ به سمت چپ چرخیدن
Search result with all words
change of edge تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
Other Matches
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
wheeling چرخیدن
wheels چرخیدن
slue چرخیدن
heel چرخیدن
heels چرخیدن
twirl چرخیدن
twirled چرخیدن
spin چرخیدن
twirling چرخیدن
twirls چرخیدن
wheel چرخیدن
rotate چرخیدن
turn چرخیدن
rotates چرخیدن
to be in a whirl چرخیدن
turns چرخیدن
to turn round چرخیدن
roll up چرخیدن
rotated چرخیدن
reeled چرخیدن
revolves چرخیدن
windmill چرخیدن
windmills چرخیدن
spins چرخیدن
reeling چرخیدن
reels چرخیدن
revolved چرخیدن
swings چرخیدن
swing چرخیدن
revolve چرخیدن
reel چرخیدن
birr صدای چرخیدن
twist پیچاندن چرخیدن
full چرخیدن ژیمناست
fullest چرخیدن ژیمناست
twisting پیچاندن چرخیدن
twists پیچاندن چرخیدن
turn چرخیدن تاباندن
turns چرخیدن تاباندن
turns گشتن چرخیدن
turn گشتن چرخیدن
trundling گشتن چرخیدن
trundled گشتن چرخیدن
trundle گشتن چرخیدن
change spin چرخیدن با تغییر پا
trundles گشتن چرخیدن
sit spin چرخیدن روی یک اسکیت
shoulder roll چرخیدن روی شانه ها
troll چرخیدن چرخاندن گرداندن
orbit چرخیدن به دور یک مدار
orbited چرخیدن به دور یک مدار
whirling چرخ دادن چرخیدن
orbits چرخیدن به دور یک مدار
run around in circles <idiom> دور خود چرخیدن
trolls چرخیدن چرخاندن گرداندن
pivoted روی پاشنه چرخیدن
whiz مثل فرفره چرخیدن
pivots روی چیزی چرخیدن
pivot روی چیزی چرخیدن
trill چرخیدن روان شدن
trilled چرخیدن روان شدن
purl مثل فرفره چرخیدن
purled مثل فرفره چرخیدن
pivots روی پاشنه چرخیدن
whirls چرخ دادن چرخیدن
trills چرخیدن روان شدن
whirls چرخیدن گردش سریع
purls مثل فرفره چرخیدن
whirled چرخیدن گردش سریع
pivoted روی چیزی چرخیدن
whirling چرخیدن گردش سریع
whirled چرخ دادن چرخیدن
pivot روی پاشنه چرخیدن
purling مثل فرفره چرخیدن
wry کنایه امیز چرخیدن
wryly کنایه امیز چرخیدن
whirl چرخ دادن چرخیدن
whirl چرخیدن گردش سریع
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
pivoted روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivot روی پاشنه گشتن چرخیدن
jackson haines spin چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
pivots روی پاشنه گشتن چرخیدن
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
swings تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swivels روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivelled روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swinge تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
swivel روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swing تاب خوردن دور زدن چرخیدن
pivots توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
chest roll چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
bias وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
pivot توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
biases وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
spinner play حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
to wobble [rotate unevenly] لنگ بودن [تاب داشتن] [به طور نامنظم چرخیدن] [اصطلاح روزمره]
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flip پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
null cycle زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
ease turn سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
sprocket holes مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
stabile بدون حرکت بی حرکت
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
vapid بی حرکت
departure حرکت
departures حرکت
shift حرکت
progress حرکت
progressed حرکت
progresses حرکت
progressing حرکت
behaviuor حرکت
behavior حرکت
shifted حرکت
stock-still بی حرکت
moveless بی حرکت
haviour حرکت
motionless بی حرکت
maneuver حرکت
afloat در حرکت
agog در حرکت
shifts حرکت
motions حرکت
gest حرکت
locomotion حرکت
scrolling حرکت
running در حرکت
inert بی حرکت
immobile بی حرکت
animations حرکت
animation حرکت
still بی حرکت
movement حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com