English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (12 milliseconds)
English Persian
scud حرکت تند وسریع
scudded حرکت تند وسریع
scuds حرکت تند وسریع
scurried حرکت تند وسریع
scurries حرکت تند وسریع
scurry حرکت تند وسریع
scurrying حرکت تند وسریع
jerk حرکت تند وسریع
jerked حرکت تند وسریع
jerking حرکت تند وسریع
jerks حرکت تند وسریع
flitter حرکت تند وسریع
Search result with all words
whip حرکت تند وسریع و با ضربت
whipped حرکت تند وسریع و با ضربت
whips حرکت تند وسریع و با ضربت
Other Matches
schuss لغزش بطورمستقیم وسریع
rap ضربت تند وسریع زدن
storm boat قایق سبک وسریع السیر
whip up <idiom> به راحتی وسریع به انجام رساندن
raps ضربت تند وسریع زدن
Brig نوعی کشتی دو دگلی سبک وسریع السیر
land office business کار وسیع وبسیط وسریع کارپر سود یا پر موفقیت
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
microbarograph هوا سنجی که تغییرات کوچک وسریع هوا را ضبط کند
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
traveled حرکت
ambulation حرکت
stationary بی حرکت
travel حرکت
stillest بی حرکت
stiller بی حرکت
stills بی حرکت
movement حرکت
stirred حرکت
locomotion حرکت
animations حرکت
moves حرکت
behavior حرکت
animation حرکت
stirabout حرکت
stock still بی حرکت
move حرکت
as you were حرکت از نو
moved حرکت
statist بی حرکت
behaviuor حرکت
still بی حرکت
motion حرکت
motions حرکت
running در حرکت
maneuver حرکت
haviour حرکت
geste حرکت
motioning حرکت
otiose بی حرکت
motioned حرکت
inert بی حرکت
oi در حرکت
on the move در حرکت
gest حرکت
stock-still بی حرکت
moveless بی حرکت
motionless بی حرکت
afloat در حرکت
agog در حرکت
shifts حرکت
shifted حرکت
shift حرکت
demeanour حرکت
demeanor حرکت
vapid بی حرکت
immobile بی حرکت
animal حس و حرکت
animals حس و حرکت
frozen بی حرکت
progressing حرکت
progressed حرکت
progress حرکت
departures حرکت
departure حرکت
progresses حرکت
scrolling حرکت
behaviour حرکت
agoing در حرکت
gesturing حرکت
gestured حرکت
gesture حرکت
circulations حرکت
traverse حرکت
traversing حرکت
traversed حرکت
travels حرکت
circulation حرکت
square move حرکت
hold still <idiom> بی حرکت
traverses حرکت
vowel point حرکت
sedentary بی حرکت
patting بی حرکت
pat بی حرکت
patted بی حرکت
pats بی حرکت
stirrings حرکت
stirs حرکت
stir حرکت
downswing حرکت چوب
shuttled حرکت شاتل
downward movement حرکت رو به پایین
free maneuver حرکت ازاد
get under way حرکت کردن
rushing حرکت شدید
glassily بطورمات و بی حرکت
horizontal scrolling حرکت افقی
immobilization بی حرکت شدن
human movement حرکت انسان
shuttle حرکت شاتل
rushed حرکت شدید
harmonic motion حرکت هماهنگ
braid حرکت سریع
have way on حرکت کردن
zigzag حرکت مارپیچی
shuttles حرکت شاتل
gamma movement حرکت گاما
electromotion حرکت برق
equations of motion معادلات حرکت
darting حرکت تند
innovation حرکت جدید
innovations حرکت جدید
skew کج حرکت کردن
skewing کج حرکت کردن
skews کج حرکت کردن
elastic behavior حرکت ارتجاعی
drift motion حرکت سوقی
froissement حرکت بافشار
dyskinesia حرکت پریشی
eurhythmics تناسب حرکت
dart حرکت تند
rush حرکت شدید
earthmoving حرکت زمین
darted حرکت تند
forced movement حرکت اجباری
expressive movement حرکت بیانگر
move mode باب حرکت
switched نافم حرکت
switches نافم حرکت
cross حرکت سمتی
crosser حرکت سمتی
crosses حرکت سمتی
crossest حرکت سمتی
pace سرعت حرکت
proceed حرکت به جلو
zigzags حرکت زیگزاگ
zigzags حرکت مارپیچی
switch نافم حرکت
whirls حرکت گردابی
motor oriented حرکت گرا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com