Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
serpentine
حرکت در ساختن دو شکل مانند 8 لاتین مماس با هم
Other Matches
countering
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countered
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
ab
پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
S-twist
[S-spun]
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
weave
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
freeze
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
tangents
مماس
tangent
مماس
tangents
خط مماس جیب
contact lens
عدسی مماس
contact lenses
عدسی مماس
awash
مماس با سطح اب
endless screw
پیچ مماس
asymptote
مماس ازلی
tangency
حالت مماس
tangent
خط مماس جیب
surface of impact
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
Latin
لاتین
latinization
لاتین کردن
Roman alphabet
الفبای لاتین
Latin
زبان لاتین
horatian
شاعر لاتین
dog latin
لاتین غلط
latin america
امریکای لاتین
low latin
لاتین دورههای بعد
late latinu
لاتین دورههای بعد
latin squares design
طرح مربعهای لاتین
senarius
شعر شش وتدی در لاتین
Roman
لاتین حروف رومی
romanesque
مشتق از زبان لاتین
Romans
لاتین حروف رومی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
blind side
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
kissing button
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
latinist
دانشمند در زبان وفرهنگ لاتین
ads
پیشوندی است لاتین به معنی
ad
پیشوندی است لاتین به معنی
acousis
پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
acousia
پسوندیست در زبان لاتین بمعنی
dapping
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
vulgate
نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
number e
عدد
[ ایی ]
[حرف لاتین]
[ریاضی]
Euler's number
عدد
[ ایی ]
[حرف لاتین]
[ریاضی]
Napier's constant
عدد
[ ایی ]
[حرف لاتین]
[ریاضی]
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
figure race
مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
chicken coop
مانعی در مسابقه پرش به شکل ا لاتین
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
alicatado
[کاشی کاری منقوش در اسپانیا و آمریکای لاتین]
lima bean
نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
Genius Loci
نابغه
[واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
asp
نوعی مار بنام لاتین haje Naja
abel tree
درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
aceto
پیشوندی است مشتق ازکلمهء لاتین acetum که به معنی
bushbaby
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
gradus
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
AC
پیشوندی است برابرad- لاتین که قبل ازc و q به اینصورت در می اید مثل
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
delphine classics
چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
lamellate
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
فسیل مانند سنگواره مانند
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
S-border
حاشیه های اس
[در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
rhaeto romanic
زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
abuts
مماس بودن مجاور بودن
abutted
مماس بودن مجاور بودن
abut
مماس بودن مجاور بودن
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
sheds
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
خون جاری ساختن جاری ساختن
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
string
نخ مانند
reedier
نی مانند
anthoid
گل مانند
simulant
مانند
nears
مانند
analog
مانند
incomparable
بی مانند
reediest
نی مانند
aquiform
اب مانند
unequalled
بی مانند
icily
یخ مانند
unparalleled
بی مانند
as
مانند
near
مانند
near-
مانند
neared
مانند
analogue
مانند
nearer
مانند
capillaceous
مانند نخ
capitate
مانند سر
analogues
مانند
goatish
بز مانند
lambdoid
مانند
reedy
نی مانند
nearing
مانند
argillaceous
گل مانند
argillaceous
رس مانند
arundinaceous
نی مانند
unequaled
بی مانند
inimitable
بی مانند
unprecedented
بی مانند
unprecedentedly
بی مانند
similar
مانند
unapproachable
بی مانند
similiar
مانند
unique
بی مانند
penniform
پر مانند
plumelike
پر مانند
liplike
لب مانند
fulidal
اب مانند
without an e.
بی مانند
frothy
کف مانند
filiform
نخ مانند
womanlike
زن مانند
threadlike
نخ مانند
foggier
مانند مه
foggiest
مانند مه
vide
مانند
castellated
دژ مانند
tendinous
بی مانند
analogous
مانند
uniquely
بی مانند
fluty
نی مانند
mammilliform
مانند
floriform
گل مانند
nearest
مانند
gypsiferous
گچ مانند
foggy
مانند مه
thready
نخ مانند
and so on
و مانند ان
tough
پی مانند
tougher
پی مانند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com