English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
Other Matches
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
muscular عضلانی
muscled عضلانی
sarcous عضلانی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
muscles نیروی عضلانی
muscle نیروی عضلانی
intramuscular درون عضلانی
asynergia ناهماهنگی عضلانی
muscular spindle دوک عضلانی
muscular fatigue خستگی عضلانی
muscular endurance استقامت عضلانی
muscularity عضلانی بودن
thews نیروی عضلانی
tethanus گرفت عضلانی
cramps گرفتگی عضلانی
musculature نظام عضلانی
proprioceptor گیرنده عضلانی
muscular dystrophy تحلیل عضلانی
meathead آدم عضلانی
stiffness کوفتگی عضلانی
muscleman آدم عضلانی
beefcake آدم عضلانی
myoneural عضلانی وعصبی
clonus تشنج عضلانی
cramp گرفتگی عضلانی
dystrophy پلاسیدگی عضلانی
myoclonus گرفتگی عضلانی
brawniness عضلانی بودن
myasthenia ضعف عضلانی
myokinetic test ازمون جنبش عضلانی
moton طرح عمل عضلانی
neuromuscular coordination هماهنگی عصبی- عضلانی
brawn نیرو نیروی عضلانی
muscular dystrophy تحلیل وفاسد عضلانی
muscle tonus کشیدگی طبیعی عضلانی
hypertonicity فزونی تونوس عضلانی
paretic دچار فلج ناقص یا عضلانی
broken fibres تار عضلانی پاره شده
paresis فلج خفیف ضعف عضلانی
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
fibrillation انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
muscle up بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
musculature وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
neuromuscular وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
charley horse کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
precieuse فریف
finest فریف
delicate فریف
slender فریف
svelte فریف
precieux فریف
svelt فریف
mignon فریف
elegant فریف
subtile فریف
minikin فریف
fine فریف
chichi فریف
pindling فریف
fined فریف
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
psychomotor ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
tinnily بطور فریف
airy-fairy فریف و لطیف
in miniature بطور فریف
wiredrawn طویل و فریف
aesthetic فریف طبع
hyperfine فوق فریف
elegant maners اطوار فریف
elegant style انشا فریف
high grade zink زینک فریف
fine boring سوراخکاری فریف
lenis رقیق فریف
quaint خیلی فریف
fine skill مهارت فریف
fine adjustment تنظیم فریف
sheer مستقیما فریف
fine structure ساختار فریف
fine structure استخوانبندی فریف
superfine بسیار فریف
aesthetically فریف طبع
fine boring machine دستگاه مته فریف
capillaries فریف عروق شعریه
capillary فریف عروق شعریه
serrulated دارای دندانههای فریف
dainty هر چیز فریف و عالی
commercial light gage sheet ورق فریف تجارتی
floc کلالهای ازرشتههای فریف
supersubtle فوق العاده فریف
fimbrillate دارای ریشه فریف
finely بطورعالی یا فریف یا ریز
fine motor skills مهارتهای حرکتی فریف
hyperfine structure ساختار فوق فریف
finesse ضربه فریف و ماهرانه
fret saw اره فریف کاری
fretsaw اره فریف کاری
serrulate دارای دندانههای فریف
nobby فریف خیلی شیک
davenport یکنوع میزتحریر فریف
sheer پارچه فریف حریری
edition de luxe چاپ فریف یا تجملی
wire gauze تور فریف سیم مانند
penicillate دارای شبکه توری فریف
rugulose دارای چینهای فریف وکوچک
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
plumulate دارای پرهای فریف و ریز
cambric نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
curvacious دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvaceous دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
in petto سری بصورت خیلی ریز و فریف
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
diatomite ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
bone china چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
atony فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atonicity فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atonia فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
stillest بی حرکت
frozen بی حرکت
gest حرکت
haviour حرکت
traverse حرکت
animations حرکت
locomotion حرکت
vowel point حرکت
running در حرکت
stills بی حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com