English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (39 milliseconds)
English Persian
intermix در هم امیختن با هم مخلوط کردن
Search result with all words
mix امیختن مخلوط کردن
mixes امیختن مخلوط کردن
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
immingle بهم امیختن مخلوط کردن
premix قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
Other Matches
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
compounded : ترکیب کردن امیختن
attemper نرم کردن امیختن
compound : ترکیب کردن امیختن
compounds : ترکیب کردن امیختن
consolidation درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
aluminum coating by spraying amalgamate روکش الومینیوم کردن امیختن
womannize زن صفت کردن مخنث کردن بازنان امیختن
to mull a mull of داغ کردن و امیختن باادویه و قند
melt مخلوط کردن
syncrasy مخلوط کردن
commix مخلوط کردن
meddles مخلوط کردن
puddles مخلوط کردن
meddle مخلوط کردن
hash مخلوط کردن
intermingled با هم مخلوط کردن
intermingles با هم مخلوط کردن
puddle مخلوط کردن
melts مخلوط کردن
intermingle با هم مخلوط کردن
meddled مخلوط کردن
mixing مخلوط کردن
admix مخلوط کردن
blends مخلوط کردن
mingling مخلوط کردن
blend مخلوط کردن
intermingling با هم مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
interlard مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
mell مخلوط کردن
intermeddle مخلوط کردن
confect مخلوط کردن
shuffling بهم مخلوط کردن
brandies با کنیاک مخلوط کردن
brandy با کنیاک مخلوط کردن
mix مخلوط کردن ترکیب
burden مخلوط کردن بار
temper مخلوط کردن مزاج
cross loading مخلوط کردن بارها
tempered مخلوط کردن مزاج
commingle بهم مخلوط کردن
mixes مخلوط کردن ترکیب
etherize بااتر مخلوط کردن
burdens مخلوط کردن بار
tempers مخلوط کردن مزاج
shuffles بهم مخلوط کردن
shuffled بهم مخلوط کردن
shuffle بهم مخلوط کردن
turn the mortar مخلوط کردن ملات
ethylate بااتیل مخلوط کردن
agitation مخلوط کردن اشفتگی
souse با ترشی مخلوط کردن
blender ماشین مخصوص مخلوط کردن
roil مخلوط کردن سرگردان شدن
admix مخلوط شدن امیزش کردن
blenders ماشین مخصوص مخلوط کردن
gradate درجه بندی کردن مخلوط کردن
platinize با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
sugar ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugars ماده قندی با شکر مخلوط کردن
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
blunders دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundering دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
dry ginger نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
ming ذکر کردن مخلوط کردن
blend مخلوط کردن رقیق کردن
blends مخلوط کردن رقیق کردن
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
combining امیختن
blend امیختن
inosculate امیختن
immix در هم امیختن
synthesizes امیختن
meddles امیختن
synthesizing امیختن
fused امیختن
mell امیختن
combines امیختن
mingle امیختن
brews امیختن
brewed امیختن
interblend در هم امیختن
mingling امیختن
amalgamate امیختن
incorporate امیختن
mingles امیختن
admix امیختن
amalgamated امیختن
mingled امیختن
synthesized امیختن
interlard امیختن
brew امیختن
intermingling با هم امیختن
incorporating امیختن
synthesising امیختن
fuse امیختن
synthesises امیختن
incorporates امیختن
synthetize امیختن
synthesised امیختن
intermingled با هم امیختن
to alloy gold with copper امیختن
mix امیختن
intermingles با هم امیختن
intermingle با هم امیختن
amalgamates امیختن
interblend امیختن
meddled امیختن
amalgamating امیختن
blends امیختن
synthesize امیختن
to stir up امیختن
intermixing در هم امیختن
mixes امیختن
combine امیختن
meddle امیختن
sentimentalize با احساسات امیختن
interwove باهم امیختن
folds بهم امیختن
interweaving باهم امیختن
oxygenates اکسیژن امیختن
folded بهم امیختن
womanize بازنان امیختن
immingle درهم امیختن
oxygenating اکسیژن امیختن
fold بهم امیختن
interweaves باهم امیختن
intermix بهم امیختن
interweave باهم امیختن
plant mixing امیختن در کارخانه
coalesce بهم امیختن
scrambled درهم امیختن
inviscate باچیزچسبناک امیختن
inviscade با چسب امیختن
oxygenated اکسیژن امیختن
scrambling درهم امیختن
kneads سرشتن امیختن
kneading سرشتن امیختن
interfusion بهم امیختن
interlace در هم امیختن در هم بافتن
kneaded سرشتن امیختن
oxygenize با اکسیژن امیختن
fuse فیوزدارکردن امیختن
scrambles درهم امیختن
knead سرشتن امیختن
shuffles بهم امیختن
commingle بهم امیختن
sulfuret با گوگرد امیختن
shuffled بهم امیختن
fused فیوزدارکردن امیختن
carburet باذغال امیختن
carbonation عمل امیختن با
shuffle بهم امیختن
coalescing بهم امیختن
shuffling بهم امیختن
coalesces بهم امیختن
sulfurate با گوگرد امیختن
oxygenate اکسیژن امیختن
coalesced بهم امیختن
scramble درهم امیختن
mixing بهم زدن امیختن
sulfate با اسید سولفوریک امیختن
grade جورکردن باهم امیختن
pepsinate با جوهر گوارنده امیختن
interfuse بهم امیختن افشاندن
sulphate با اسید سولفوریک امیختن
conjugate درهم امیختن توام
grades جورکردن باهم امیختن
loading امیختن موادخارجی به شراب
insalivate با خدو اغشتن با بزاق امیختن
sectarianize با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
barbarize با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
miscibility قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
lard to butter جازدن کره بوسیله امیختن باچربی هاو روغنهای دیگرمانند پیه خوک
mixtures مخلوط
compost مخلوط
mixture مخلوط
blending مخلوط
blend مخلوط
blenders مخلوط کن
mixer مخلوط کن
blent مخلوط شد
mixed مخلوط
macedoine مخلوط
mixers مخلوط کن
admixtion مخلوط
blender مخلوط کن
confused مخلوط
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
admixture مخلوط
blends مخلوط
composite مخلوط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com