Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English
Persian
relay
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
Other Matches
radiotelegraph
رادیو تلگراف
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
telegraph apparatus
دستگاه تلگراف
telegraphed
دستگاه تلگراف
telegraph
دستگاه تلگراف
telegraphs
دستگاه تلگراف
telegraphing
دستگاه تلگراف
radio set
دستگاه رادیو
radiotherapy
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
radiosonde
دستگاه رادیو سوند هواسنجی
reinforcing
نیروی تقویتی تقویت کننده
build-ups
نیروی کمکی تقویت نیروها
build up
نیروی کمکی تقویت نیروها
build-up
نیروی کمکی تقویت نیروها
refreshed
نیروی تازه دادن تقویت کردن
refresh
نیروی تازه دادن تقویت کردن
refreshes
نیروی تازه دادن تقویت کردن
multiplier
دستگاه تقویت کننده
lat machine
دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
stereophonic
دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
synchrotron
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
video amplifier
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
knee flexion and extension machine
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
wire
تلگراف کردن تلگراف زدن
wires
تلگراف کردن تلگراف زدن
radio-telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
cabled
تلگراف
telegraphy
فن تلگراف
telegram
تلگراف
telegrams
تلگراف
cable
تلگراف
telegraphy
تلگراف
telegraphs
تلگراف
cablegram
تلگراف
telegraphed
تلگراف
telegraph
تلگراف
telegraphing
تلگراف
telegraphically
با تلگراف
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
radios
رادیو
radio
رادیو
radioing
رادیو
radioed
رادیو
wirelesses
رادیو
neutralizing tool
رادیو
aligning tool
رادیو
wireless
رادیو
broadcasting
رادیو
receiving set
رادیو
a radio
رادیو
duplex telegraphy
تلگراف دوگانه
multiple telegraphy
تلگراف چندگانه
telegraph relay
رله تلگراف
synchronous telegraphy
تلگراف همزمان
duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی
radioteletype
تلگراف بی سیم
spark sending
تلگراف جرقهای
telegrapher
تلگراف کننده
telegraph key
تکمه تلگراف
telegraph alphabet
الفبای تلگراف
telegraph cable
کابل تلگراف
telegraph engineering
تکنیک تلگراف
radio telegraphy
تلگراف بیسیم
wireless
تلگراف بی سیم
radiotelegraphic
تلگراف بی سیم
by wire
بوسیله تلگراف
wirelesses
تلگراف بی سیم
radiotelegraphy
تلگراف بی سیم
telegraphic alphabet
الفبای تلگراف
telegraphic key
شستی تلگراف
telegraphs
تلگراف کردن
telegrams
تلگراف کردن
wireless telegraphy
تلگراف بیسیم
radiotelegraph
تلگراف بی سیم
line telegraphy
تلگراف خطی
dispenser
نافرهزینه تلگراف
cabled
تلگراف کردن
relay magnet
رله تلگراف
cabled
سیم تلگراف
dispensers
نافرهزینه تلگراف
cable
تلگراف کردن
cable
سیم تلگراف
telegraphing
تلگراف کردن
telegraphed
تلگراف کردن
phonoplex telegraphy
تلگراف فونوپلکس
impluse telegraphy
تلگراف ایمپولزی
telegram
تلگراف کردن
central office
تلکس و تلگراف
telegraph
تلگراف کردن
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
radio relay
رادیو رله
radiotrician
تکنیسین رادیو
radio button
دکمه رادیو
radiography
عکسبرداری رادیو
radiometer
رادیو متر
radio tube
لامپ رادیو
skiagraphy
رادیو گرافی
radioactivity
رادیو اکتیویته
radio frequency choke
چوک رادیو
radioisotope
رادیو ایزوتوپ
radioactive
رادیو اکتیو
radioisotope
رادیو اکتیو
radio star
اختر رادیو
radio engineering
مهندسی رادیو
radio engineering
تکنیک رادیو
receptacles
ژاک رادیو
banana pin
دو شاخه رادیو
air cell a battery
باتری رادیو
battery receiver
رادیو باتری
schematic diagram
نقشه رادیو
receptacle
ژاک رادیو
broadcasting station
ایستگاه رادیو
radio telescopes
رادیو تلسکوپ
radio telescope
رادیو تلسکوپ
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
rewires
دوباره تلگراف زدن
central telegraph office
مرکز تلگراف اصلی
interband telegraphy
تلگراف باند میانی
ink writer
در تلگراف مرکب نویس
fire alarm telegraph
تلگراف اتش سوزی
rewiring
دوباره تلگراف زدن
rewired
دوباره تلگراف زدن
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
aerogram
مخابره با تلگراف بی سیم
polar duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی قطبی
radiotelegram
مخابره تلگراف بیسیم
surface line
خط تلفن و تلگراف تعجیلی
radiotelegraph
تلگراف رادیویی کردن
quadruplex telegraphy
تلگراف تمام جهتی
quadruplex circuit
تلگراف تمام جهتی
multiplex telegraphy
تلگراف چند جهتی
quadruplex telephony
تلگراف تمام جهتی
wireway
سیم تلگراف و تلفن
keyboard printing telegraph
تلگراف ثبات تکمهای
radiotelegraphic
تلگراف رادیویی کردن
rewire
دوباره تلگراف زدن
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
buzzing
هوم کردن رادیو
aerials
انتن هوایی رادیو
on the air
<idiom>
بخشاز رادیو وتلوزیون
blooper
صدای نامطبوع رادیو
buzzed
هوم کردن رادیو
buzz
هوم کردن رادیو
radioluminescence
رادیو لومینه سانس
universal receiver
رادیو برق و باتری
l antenna
انتن معمولی رادیو
aerial
آنتن هوایی رادیو
radial
محوری مربوط به رادیو
radiocast
توسط رادیو گستردن
buzzes
هوم کردن رادیو
pick up
<idiom>
دریافت صدای رادیو و...
wave band
دسته امواج رادیو
tune in
<idiom>
پخش از رادیو وتلوزیون
inverted l antenna
انتن معمولی رادیو
radiotelephony
مکالمه رادیو تلفنی
airwave
امواج رادیو و تلویزیون
radials
محوری مربوط به رادیو
radio prospecting
کشف معادن با رادیو
radon
ماده رادیو اکتیو
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com