Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
cylinderical grinding
دستگاه سنگ مدور
Search result with all words
cylinderical grinder
دستگاه چاقو تیزکنی مدور
plain grinder
دستگاه چرخ سمباده مدور
Other Matches
rondelle
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
roundest
مدور
circular
مدور
terete
مدور
circulars
مدور
round
مدور
rotundate
مدور
roundish
مدور
cylinderical
مدور
circular mil
میل مدور
circular mil foot
پا- میل مدور
circular milling
فرز مدور
circular scanning
تقطیع مدور
circular shift
شبفت مدور
circular weir
سرریز مدور
circularity
مدور بودن
circularly
بطور مدور
curvature lines
خطوط مدور
swivel piece
مدور دو راه
compass
گرد مدور
endless chain
زنجیر مدور
acyclic
غیر مدور
mooring swivel
مدور مهار
orbicular muscle
ماهیجه مدور
swivel piece
مدور لنگر
rondel
جسم مدور
discus
صفحه مدور
medallions
قاب مدور
discuses
صفحه مدور
rotating table press
پرس مدور
circumferences
مسیر مدور
circumference
مسیر مدور
orbicular
مدور کامل
induction disk
صفحه مدور
pie graph
نمودار مدور
medallion
قاب مدور
round
دور زدن مدور
roundest
دور زدن مدور
cylinderical lapping
صیقل کاری مدور
Di xue
[درگاه ورودی مدور]
mooring swivel
مدور چهار راه
joinery sawbench
اره مدور نجاری
dextral stair
[پله های مدور در راست و چپ]
theater in the round
تماشاخانه دارای صحنه مدور
atolls
صخرههای مدور داخل دریا
cyclostyle
[ایوان ستون دار مدور]
atoll
صخرههای مدور داخل دریا
manholes
مسیر مدور داخل ناو
manhole
مسیر مدور داخل ناو
fraise
گشادتر کردن سوراخ اره مدور
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
disc
[تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
gingang
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-case
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-house
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
gin-rink
[ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
disks
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
disk
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
clochan
[ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
dialled
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
circular carpet
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
acrostolium
[قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
rotundas
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
circular list
لیست مدور لیست حلقوی
rotonda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
apparatus
دستگاه
device code
کد دستگاه
instrument
دستگاه
devices
دستگاه
plants
دستگاه
plant
دستگاه
systems
دستگاه
system
دستگاه
nervous systems
دستگاه پی
nervous system
دستگاه پی
appurtenance
دستگاه
team
یک دستگاه
utensil
دستگاه
utensils
دستگاه
organ system
دستگاه
teams
یک دستگاه
device
دستگاه
sets
دستگاه
machines
دستگاه
mechanisms
دستگاه
machined
دستگاه
unit
یک دستگاه
equipment
دستگاه
installation
دستگاه
set
دستگاه
setting up
دستگاه
installations
دستگاه
unit
دستگاه
units
دستگاه
machine
دستگاه
units
یک دستگاه
appliances
دستگاه
appliance
دستگاه
mechanism
دستگاه
communication device
دستگاه ارتباطی
bridging set
دستگاه پلوار
c.g.s. system
دستگاه سگث
control gear
دستگاه کنترل
brick moulding
دستگاه خشتزنی
carpenter's bench
دستگاه نجاری
discrete device
دستگاه گسسته
breech mechanism
دستگاه کولاس
classical system
دستگاه کلاسیک
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
device cluster
گروه دستگاه
coordinates
دستگاه مختصات
device independence
استقلال دستگاه
device name
نام دستگاه
device number
شماره دستگاه
device status
وضعیت دستگاه
metal detecting device
دستگاه فلزیاب
metal detection device
دستگاه فلزیاب
display device
دستگاه نمایش
dividing attachment
دستگاه مقسم
double column machine
دستگاه دو ستونی
double v machine
دستگاه ورق خم کن
drawing device
دستگاه ترسیمه
drill press
دستگاه مته
device independence
مستقل از دستگاه
device flag
پرچم دستگاه
counter recoil
دستگاه عاید
crystal system
دستگاه بلور
cyclon
دستگاه غبارگیر
cyclostat
دستگاه چرخش
dedicated device
دستگاه اختصاصی
device dependent
وابسته به دستگاه
drilling machine
دستگاه مته
retorts
دستگاه تقطیر
telegraphs
دستگاه تلگراف
abel closed tester
دستگاه ابل
abrasive cutting machine
دستگاه برش
absorption apparatus
دستگاه جذب
active device
دستگاه فعال
active device
دستگاه کنشی
aerator
دستگاه بخور
aerometeorograph
دستگاه هوانگار
after burner
دستگاه پس سوز
air exhausting plant
دستگاه خلاء
telegraphing
دستگاه تلگراف
telegraphed
دستگاه تلگراف
telegraph
دستگاه تلگراف
device
شعار دستگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com