Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
ajeeb
دستگاه شطرنجبازمکانیکی به اختراع چارلزارثر هاپر در 8681
Other Matches
specification
اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
patents
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patenting
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
excogitation
اختراع
invention
اختراع
patent
حق اختراع
patents
حق اختراع
patenting
حق اختراع
patented
حق اختراع
patent right
حق اختراع
devices
اختراع
mintage
اختراع
contraption
اختراع
contrivance
اختراع
device
اختراع
contrivances
اختراع
contraptions
اختراع
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
patented
حق تثبیت اختراع
patented
حق ثبت اختراع
patenting
حق ثبت اختراع
patenting
حق تثبیت اختراع
invenit
اختراع کرد
inventible
قابل اختراع
appliances
تمهید اختراع
pull out of a hat
<idiom>
اختراع کردن
drum up
<idiom>
اختراع کردن
appliance
تمهید اختراع
make something up
<idiom>
اختراع کردن
inventive power
قوه اختراع
invention of the aeroplane
اختراع هواپیما
patents
حق تثبیت اختراع
patents
حق ثبت اختراع
patent
حق تثبیت اختراع
inventive
اختراع کننده
minting
اختراع کردن
mints
اختراع کردن
forgetive
اختراع کننده
invent
اختراع کردن
invented
اختراع کردن
inventing
اختراع کردن
invents
اختراع کردن
to patent an invention
ثبت اختراع
minted
اختراع کردن
fictions
داستان اختراع
artifice
اختراع نیرنگ
inventiveness
هوش اختراع
artifices
اختراع نیرنگ
fiction
داستان اختراع
inventiveness
قوه اختراع
inventive power
هوش اختراع
mint
اختراع کردن
patent
حق ثبت اختراع
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
contrivable
اختراع کردنی اندیشیدنی
figment
سخن جعلی اختراع
ingenuity
امادگی برای اختراع
figments
سخن جعلی اختراع
patent
حق ثبت اختراع پروانه
patent
اختراع ثبت شده
patented
اختراع ثبت شده
patents
اختراع ثبت شده
patents
حق ثبت اختراع پروانه
patenting
حق ثبت اختراع پروانه
patenting
اختراع ثبت شده
coin
اختراع وابداع کردن
forgetive
دارای هوش اختراع
coins
اختراع وابداع کردن
best thing since sliced bread
<idiom>
[یک نوآوری یا اختراع خوب]
patented
حق ثبت اختراع پروانه
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
CERN
یس که www اولین آنجا اختراع شد
compass
نقشه کشیدن اختراع کردن
patentee
ذینفع اختراع به ثبت رسیده
patentee
صاحب اختراع ثبت شدن
daedal
دارای هوش اختراع پیچیده
atentee
صاحب اختراع ثبت شده
europatents
حق اختراع قابل قبول دراروپا
patentee
ذینفع اختراع ثبت شده
trump up
<idiom>
ساختن ،درمغز اختراع کردن
patentee
صاحب اختراع ثبت شده
It sinds into insignificance beside his invention .
این درمقابل اختراع اوهیچ است
europatents
اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
new
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
contraption
تدبیر
[اختراع]
[ابتکار]
[اسباب عجیب و غریب]
new-
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newer
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newest
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
nordenfelt
یکجور مسلسل که سوئدی اختراع کرده است
cook up
<idiom>
اختراع کردن ،ساختن وچیزی روباهم گذاشتن
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
mauser
یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
royalties
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
royalty
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
morse alphabet or code
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
caveator
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
upwards compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
devise
درست کردن اختراع کردن
concocting
جعل کردن اختراع کردن
concocted
جعل کردن اختراع کردن
concoct
جعل کردن اختراع کردن
devised
درست کردن اختراع کردن
think up
<idiom>
اختراع کردن،خلق کردن
devises
درست کردن اختراع کردن
concocts
جعل کردن اختراع کردن
devising
درست کردن اختراع کردن
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
mechanisms
دستگاه
team
یک دستگاه
teams
یک دستگاه
machine
دستگاه
appurtenance
دستگاه
apparatus
دستگاه
mechanism
دستگاه
device code
کد دستگاه
equipment
دستگاه
plants
دستگاه
machines
دستگاه
plant
دستگاه
devices
دستگاه
machined
دستگاه
organ system
دستگاه
systems
دستگاه
installations
دستگاه
utensil
دستگاه
utensils
دستگاه
nervous system
دستگاه پی
nervous systems
دستگاه پی
appliance
دستگاه
appliances
دستگاه
installation
دستگاه
set
دستگاه
instrument
دستگاه
sets
دستگاه
setting up
دستگاه
unit
یک دستگاه
unit
دستگاه
units
یک دستگاه
units
دستگاه
system
دستگاه
device
دستگاه
receiving set
دستگاه گیرنده
respiratory system
دستگاه تنفسی
storage device
دستگاه انبارش
device number
شماره دستگاه
reference frame
دستگاه مقایسهای
recuperator
دستگاه عاید
power plant
دستگاه تولیدنیروی
power plants
دستگاه تولیدنیروی
recording instrument
دستگاه ثبات
recording instrument
دستگاه ضبط
drawing device
دستگاه ترسیمه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com