English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
automatic forming machine دستگاه قالب بندی خودکار
Other Matches
style sheet الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
form work قالب بندی
formatting قالب بندی
formwork قالب بندی
initialization قالب بندی
robots دستگاه خودکار
robot دستگاه خودکار
automatic دستگاه خودکار
automatics دستگاه خودکار
automatic machine دستگاه خودکار
reformat قالب بندی مجدد
form lining پوشش قالب بندی
format قالب بندی کردن
face framework قالب بندی نما
sliding form قالب بندی کشویی
face fromwork قالب بندی نهائی
face formwork قالب بندی نما
face formwork قالب بندی نهایی
physical format قالب بندی فیزیکی
shell formwork قالب بندی غلافی
formats قالب بندی کردن
slip formwork قالب بندی لغزان
formlining پوشش قالب بندی
on screen formating قالب بندی مرئی
formwork with vacuum chambers قالب بندی با خلاء
off screen formatting قالب بندی نامریی
space framing قالب بندی فضائی
format file فایل قالب بندی
molding machine دستگاه قالب گیری
automatic milling machine دستگاه فرز خودکار
automatic sawing machine دستگاه اره خودکار
automatic welding machine دستگاه جوشکاری خودکار
automatic punching machine دستگاه منگنه خودکار
four spindle automatic machine دستگاه خودکار با چهارهرزگرد
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
automatic drilling machine دستگاه درل خودکار
automatic boring machine دستگاه درل خودکار
automatic screw machine دستگاه پیچ خودکار
ground controled approach دستگاه تقرب خودکار
automation دستگاه تنظیم خودکار
fully automatic machine دستگاه تماما"خودکار
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
formwork unexposed قالب بندی سطوح نامرئی
formwork at cirved section قالب بندی در سطوح منحنی
data formatting statements احکام قالب بندی داده ها
formwork exposed قالب بندی سطوح مرئی
panel formwork تخته قالب بندی بتن
embedded formating command فرمان قالب بندی مندرج
logical format قالب بندی یا فرمت منطقی
shell molding machine دستگاه قالب گیری پوستهای
governors دستگاه فرمان خودکار گاورنور
automatic bar machine دستگاه میله دار خودکار
governor دستگاه فرمان خودکار گاورنور
eight spindle automatic machine دستگاه خودکار با هشت هرزگرد
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
sampling servo دستگاه نمونه گیری خودکار
autonomic منسوب به دستگاه عصبی خودکار
eyelesi دستگاه کنترل خودکار هواپیما
Babbage nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
basic type double tier formwork قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
framework استخوان بندی قالب چهار دیواری
high level format فرمت یا قالب بندی سطح بالا
frameworks استخوان بندی قالب چهار دیواری
plaster of Paris گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
automatic pilot دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic pilots دستگاه خودکار هدایت کشتی وهواپیما
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
mach trim compensator دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
transpondor دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
cards وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
transponder دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
granulator دستگاه دانه بندی
one-armed bandit <idiom> دستگاه شرط بندی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation detector دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
lobby تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
imported 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
blow up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification طبقه بندی رده بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
die قالب
carcases قالب
forme قالب
split line خط قالب
cell format قالب سل
modelled قالب
models قالب
close fitting قالب تن
centering قالب
swage قالب
standard قالب
matters قالب
sizes قالب
ingot قالب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com