Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
diesel driven generation set
دستگاه محرکه دیزلی
Other Matches
diesel engined pumping set
دستگاه پمپ دیزلی
diesel engined motive unit
تراکتور دیزلی
diesel engined tractor
تراکتور دیزلی
diesel engine cylinder head
سرسیلندر موتور دیزلی
driving force
نیروی محرکه
driving power
قدرت محرکه
drive shafts
محور محرکه
driving clutch
کلاج محرکه
propulsion
نیروی محرکه
driving pulley
قرقره محرکه
variable speed drive
محرکه پلهای
group drive
محرکه گروهی
drive
محرکه گیربکس
drives
محرکه گیربکس
hydro
نیروی محرکه اب
electric drive
محرکه الکتریکی
impulse charge
خرج محرکه
propellent
نیروی محرکه
propellant
نیروی محرکه
firepower
نیروی محرکه
propellants
نیروی محرکه
motor drive
محرکه موتوری
splenius
عضله محرکه
lineshaft drive
محرکه انتقال
motivational factors
عوامل محرکه
drive shaft
محور محرکه
gasoline driven
محرکه بنزینی
cone pulley drive
محرکه صفحه پلهای
final drive
محرکه محور عقب
rear axle drive
محرکه چرخ عقب
impulse charge
نیروی محرکه اولیه
magnetomotive force
نیروی محرکه مغناطیسی
dynamic pressure
فشار محرکه درونی
power plants
محرکه وسیله نقلیه
main drive motor
موتور محرکه اصلی
powerhouse
مرکز قوه محرکه
powerhouses
مرکز قوه محرکه
magneto e.m.f.
نیروی محرکه مغناطیسی
back voltage
نیروی ضد محرکه الکتریکی
d.c. drive
محرکه جریان دائم
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی
induced e.m.f.
نیروی محرکه القائی
power plant
محرکه وسیله نقلیه
dynamoelectric
دارای نیروی محرکه برقی
volt
واحد نیروی محرکه برقی
volts
واحد نیروی محرکه برقی
hydropower
قوه محرکه مولد برق
abasia
عدم همکاری عضلات محرکه
ship influence
عامل محرکه عبور کشتی
locomotives
حرکت دهنده نیروی محرکه
locomotive
حرکت دهنده نیروی محرکه
dynamic
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
hydraulic
وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
dynamically
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
power plants
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
volts
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
hidden momentum of population growth
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
hydro kinetic
وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
device code
کد دستگاه
units
دستگاه
units
یک دستگاه
utensil
دستگاه
nervous systems
دستگاه پی
systems
دستگاه
utensils
دستگاه
nervous system
دستگاه پی
device
دستگاه
team
یک دستگاه
teams
یک دستگاه
devices
دستگاه
apparatus
دستگاه
plants
دستگاه
instrument
دستگاه
plant
دستگاه
appurtenance
دستگاه
mechanisms
دستگاه
machines
دستگاه
machined
دستگاه
machine
دستگاه
appliance
دستگاه
appliances
دستگاه
setting up
دستگاه
mechanism
دستگاه
set
دستگاه
sets
دستگاه
equipment
دستگاه
installations
دستگاه
installation
دستگاه
organ system
دستگاه
unit
یک دستگاه
unit
دستگاه
system
دستگاه
safety device
دستگاه ضامن
magneto
دستگاه مولدبرق
after burner
دستگاه پس سوز
air exhausting plant
دستگاه خلاء
rolling mill
دستگاه نورد
rivet gun
دستگاه پرچ
aerometeorograph
دستگاه هوانگار
aerator
دستگاه بخور
active device
دستگاه کنشی
logic device
دستگاه منطقی
lighting set
دستگاه روشنایی
abel closed tester
دستگاه ابل
sequential device
دستگاه ترتیبی
abrasive cutting machine
دستگاه برش
separator
دستگاه تجزیه
absorption apparatus
دستگاه جذب
illuminator
دستگاه روشنایی
limbic system
دستگاه کناری
active device
دستگاه فعال
link trainer
دستگاه پروازاموز
rhombohedral system
دستگاه لوزوجهی
hexagonal system
دستگاه شش گوشهای
anti interference device
دستگاه ضد تداخل
mental apparatus
دستگاه ذهن
respiratory system
دستگاه تنفسی
armature winder
دستگاه ارمیچرپیچ
giorgi system
دستگاه جورجی
asymmetric system
دستگاه بی تقارن
analog device
دستگاه انالوگ
honing machine
دستگاه سنگ
analog device
دستگاه قیاسی
identification of friend from foe
دستگاه تشخیص
mapping device
دستگاه نگاشت
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
mass storage device
دستگاه تل انبارش
anaglyphoscope
دستگاه ژرفانما
anaglyptoscope
دستگاه ژرفانما
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
machine frame
چارچوب دستگاه
retort
دستگاه تقطیر
input device
دستگاه ورودی
machine foundation
پایه دستگاه
retorts
دستگاه تقطیر
device
شعار دستگاه
machine accessory
متعلقات دستگاه
devices
شعار دستگاه
induction instrument
دستگاه القائی
prime movers
دستگاه محرک
two unit system
دستگاه دو برقی
robots
دستگاه خودکار
instrumental error
خطای دستگاه
machinery saw
دستگاه اره
curler
دستگاه فرزنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com