English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
rebind دوباره ملزم ساختن
Other Matches
reedify دوباره ساختن
repeats دوباره ساختن
re edify دوباره ساختن
repeat دوباره ساختن
repeople دوباره مسکون ساختن
reproduced چاپ کردن دوباره ساختن
make over انتقال دادن دوباره ساختن
reproduce چاپ کردن دوباره ساختن
reproduces چاپ کردن دوباره ساختن
to make over انتقال دادن دوباره ساختن
reproducing چاپ کردن دوباره ساختن
convinced ملزم
obligated ملزم
bound ملزم
in binding form به وجه ملزم
inconvincible ملزم نشدنی
ties ملزم کردن
tie ملزم کردن
recriminate اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
person to his promise کسی را ملزم به ایفای وعده کردن
pacts قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pact قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
revived دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
demurrer ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
loop تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
scareup فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
reopening دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
demurs ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
redintegrate دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
shed خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds خون جاری ساختن جاری ساختن
revet دوباره
on more دوباره
anew دوباره
afresh دوباره
bis دوباره
de novo دوباره
continually دوباره و دوباره
again دوباره
reassembled دوباره سوارکردن
reconstruction دوباره سازی
reconstructions دوباره سازی
reassemble دوباره سوارکردن
reassembles دوباره سوارکردن
refreshing دوباره سازی
resorption بلع دوباره
restart شروع دوباره
rallied دوباره بکارانداختن
refreshingly دوباره سازی
rewake دوباره برانگیختن
rallies دوباره بکارانداختن
resurge دوباره برخاستن
revest دوباره گماشتن
reassembling دوباره سوارکردن
rally دوباره بکارانداختن
rewriter دوباره نویس
plerosis دوباره پرشدن
re construction دوباره سازی
refresh دوباره پر کردن
re count دوباره شمردن
re echo دوباره برگرداندن
re-ran دوباره دویدن
re-run دوباره دویدن
re-running دوباره دویدن
retransmit دوباره فرستادن
refreshed دوباره پر کردن
refreshes دوباره پر کردن
second check بررسی دوباره
to come again دوباره امدن
replenishing دوباره پر کردن
recoat دوباره اندودن
replenishes دوباره پر کردن
replenished دوباره پر کردن
replenish دوباره پر کردن
twice born دوباره زاد
re fuse دوباره گداختن
digamy عروسی دوباره
readjust دوباره تعدیل
readjusted دوباره تعدیل
readjusting دوباره تعدیل
readjusts دوباره تعدیل
rehear دوباره شنیدن
rendered دوباره دادن
recapturing دوباره تسخیرکردن
reinvest دوباره گماشتن
re establishment دوباره برقرارسازی
render دوباره دادن
refillable دوباره پر کردنی
reenagement استخدام دوباره
repeats دوباره گفتن
reelect دوباره گزیدن
reproductions تولید دوباره
reproduction تولید دوباره
rebirth تولد دوباره
recurring دوباره فاهرشونده
recaptures دوباره تسخیرکردن
recaptured دوباره تسخیرکردن
recapture دوباره تسخیرکردن
replenishment دوباره پرکردن
recature دوباره تسخیرکردن
reproducer دوباره تولیدکننده
reproduced دوباره تولیدکردن
once more دوباره باردیگر
reproduce دوباره تولیدکردن
encore دوباره بنوازید
encores دوباره بنوازید
reproduces دوباره تولیدکردن
repiece دوباره سر هم دادن
reproducing دوباره تولیدکردن
renders دوباره دادن
repass دوباره عبورکردن
repeat دوباره گفتن
repeated test ازمون دوباره
redintegrate دوباره مستقرشونده
fox message پیام دوباره
regorge دوباره فروبردن
resorb دوباره بعلیدن
rewritten دوباره نویسی
rewrite دوباره نویسی
come back دوباره مد شدن
rewrite دوباره نوشتن
reinstate دوباره گماشتن
reinstated دوباره گماشتن
reinstates دوباره گماشتن
rewrites دوباره نوشتن
rewrites دوباره نویسی
rewritten دوباره نوشتن
rewriting دوباره نویسی
rewriting دوباره نوشتن
reseat دوباره نشاندن
reseated دوباره نشاندن
reseating دوباره نشاندن
reseats دوباره نشاندن
re-runs دوباره دویدن
reinstating دوباره گماشتن
retake دوباره گرفتن
refilling دوباره پر کردن
refilling دوباره پرکردن
refilled دوباره پر کردن
refilled دوباره پرکردن
reworking دوباره ورزیدن
refill دوباره پر کردن
reworked دوباره ورزیدن
refill دوباره پرکردن
refills دوباره پرکردن
retaking دوباره گرفتن
rejoins دوباره پیوستن به
double-check <idiom> دوباره چک کردن
retaken دوباره گرفتن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
retakes دوباره گرفتن
A fresh lease of life. عمر دوباره
reworks دوباره ورزیدن
refills دوباره پر کردن
rework دوباره ورزیدن
refloated دوباره به اب انداختن
resold دوباره فروختن
reissued دوباره منتشرکردن
redeveloped دوباره فاهرکردن
refloats دوباره به اب انداختن
reissue دوباره منتشرکردن
rejoin دوباره پیوستن به
remake دوباره سازی
redeveloping دوباره فاهرکردن
repullulate دوباره درامدن
resells دوباره فروختن
reissues دوباره منتشرکردن
reselling دوباره فروختن
reissuing دوباره منتشرکردن
rewrote دوباره نویسی
resell دوباره فروختن
remakes دوباره سازی
redevelop دوباره فاهرکردن
refloat دوباره به اب انداختن
rejoining دوباره پیوستن به
redevelops دوباره فاهرکردن
refloating دوباره به اب انداختن
rejoined دوباره پیوستن به
rewrote دوباره نوشتن
cold redrawing دوباره کشی سرد
cold start دوباره روشن کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com