Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
Search result with all words
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
Other Matches
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
collimating sight
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
sight
دوربین نشانه روی
sights
دوربین نشانه روی
glass
دستگاه ارتفاع سنج دوربین
box cameras
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box camera
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
gun sight
دستگاه نشانه روی
sight base
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
ring and bead sight
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
kinematograph
دستگاه سینما دوربین سینما
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
pointers
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
telescope
دوربین
binocular
دوربین
cameras
دوربین
the penetration of a telescope
دوربین
night glass
دوربین شب
presbyopic
دوربین
telescopes
دوربین
long sighted
دوربین
longsighted
دوربین
far seeing
دوربین
far sighted
دوربین
far-sighted
دوربین
opera glasses
دوربین
camera
دوربین
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
sights
دوربین دیدن
metascope
دوربین تک چشمی
eye piece
عدسی سر دوربین
CCTV camera
دوربین نظارت
theodo;ite
دوربین مهندسی
telescope
دوربین نجومی
coarse sight
دوربین یدکی
hypermetrope
ادم دوربین
closed-circuit camera
دوربین نظارت
surveillance camera
دوربین نظارت
sight
دوربین دیدن
kodak
دوربین عکاسی
television camera tube
دوربین تلویزیونی
telescopy
فن استعمال دوربین
pickup tube
دوربین تلویزیونی
spyglass
دوربین کوچک
the penetration of a telescope
قوه دوربین
observation camera
دوربین نظارت
gun sight
دوربین توپ
security camera
دوربین نظارت
field glass
دوربین صحرایی
optician
دوربین فروش
box camera
دوربین قوطی
telescopes
دوربین نجومی
binocular
دوربین دوچشمی
miniature camera
دوربین مینیاتوری
binocular
دوربین دو چشم
camera tube
دوربین تلویزیونی
vial
حباب دوربین
camera-shy
بیزار از دوربین
cross hair
خط داخل دوربین
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
box cameras
دوربین قوطی
camera nadir
خط لولای دوربین
color camera
دوربین رنگی
computing sight
دوربین محاسب
lens
عدسی دوربین
surveillance camera
دوربین امنیتی
drawtube
لوله دوربین
electron camera
دوربین الکترونی
reticle
عدسی دوربین
opticians
دوربین فروش
reflex sight
دوربین منشوری
elbow telescope
دوربین بازویی
CCTV camera
دوربین امنیتی
observation camera
دوربین امنیتی
director sight
دوربین هادی
security camera
دوربین امنیتی
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
reticle
تار موی دوربین
isocentre
خط المرکزین دوربین عکاسی
spotting scope
دوربین روی سه پایه
minicamera
دوربین خیلی کوچک
infrared viewer
دوربین دیدبانی شبانه
riflescope
دوربین روی تفنگ
miniature camera
دوربین تصاویر کوچک
opera glass
دوربین مخصوص اپرا
cameras
دوربین یا جعبه عکاسی
telescopic alidade
عضاده دوربین دار
minicam
دوربین خیلی کوچک
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
sightings
دیدن از داخل دوربین
line of collimation
خط تنظیم عدسی دوربین
macrometer
دوربین مسافت سنج
reticle
شبکه دوربین نجومی
sighting
دیدن از داخل دوربین
vidicon
لوله دوربین عکاسی
(iris) diaphragm
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
computing gunsight
دوربین محاسب توپ
CCTV camera
دوربین مدار بسته
camera nadir
محورلولایی دوربین عکاسی
colminator
دوربین شاخص توپ
glass
ایینه شیشه دوربین
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
camera magazine
کاست فیلم دوربین
observation camera
دوربین مدار بسته
security camera
دوربین مدار بسته
iris
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
surveillance camera
دوربین مدار بسته
drawtube
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
dumpy level
تراز دوربین دار
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
tachymeter
دوربین مسافت یاب
tachometric sight
دوربین مسافت سنج
camera window
دریچه دیافراگم دوربین
camera axis
محور دوربین عکاسی
snooper scope
دوربین تعقیب و دیدبانی
tacheometer
دوربین نقشه برداری
tachometric sight
دوربین مسافت یاب
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
air cartographic camera
دوربین عکس برداری هوایی
camcorders
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
powered
درشت نمایی قدرت دوربین
trick
درجه بندی عدسی دوربین
image camera tube
لامپ تصویر میانی دوربین
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
dynameter
اسباب سنجش قوه دوربین
helioscope
دوربین افتاب بینی خورشیدبین
cross hair
تار موی وسط دوربین
focal length
فاصله کانونی دوربین یاعدسی
camcorder
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون
telescopic alidade
سمت گیر دوربین دار
instrument
وسیله دوربین یا زاویه یاب
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
eyeglass
شیشهء دوربین یاذره بین
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
powers
درشت نمایی قدرت دوربین
powering
درشت نمایی قدرت دوربین
optician
عینک فروش دوربین ساز
reticle
میدان دید داخل دوربین
power
درشت نمایی قدرت دوربین
opticians
عینک فروش دوربین ساز
tachymeter
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
tribrach
گهواره نصب دوربین نقشه برداری
race glass
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
sound camera
دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
telecamera
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
hyperope
مبتلا به مرض دوربینی شخص دوربین
sniperscope
دوربین مخصوص هدف گیری دشمن
synchronous sight
دوربین نافم سیستم پرتاب بمب
field glass
عدسی درونی دوربین یاذره بین
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
time exposure
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com