Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
directories
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directory
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
Other Matches
emulation
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
directories
روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
directory
روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
c
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
c
استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
crt
وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون
dual
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
clones
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
clone
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
cloning
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
cloned
کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
gateway
کامپیوتر یا نرم افزاری که اجازه ارسال اطلاعات به صورت فکس و نه فایلهای ذخیره شده روی دیسک میدهد
gateways
کامپیوتر یا نرم افزاری که اجازه ارسال اطلاعات به صورت فکس و نه فایلهای ذخیره شده روی دیسک میدهد
hierarchical communications system
لیست دایرکتوری فایلهای دیسک
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
upload
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
formed
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
hidden
فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
homogeneous
مشابه
related
<adj.>
مشابه
allo
مشابه
resembling
<adj.>
مشابه
semblable
مشابه
akin
<adj.>
مشابه
analogous
مشابه
like
<adj.>
مشابه
similar
<adj.>
مشابه
alike
<adj.>
مشابه
elementary
مشابه
quasi
مشابه
corresponding
مشابه
lossy compression
مشابه 6-23
similar
مشابه
organize
مشابه 7186
manipulation
مشابه 6208
organizing
مشابه 7186
gap
مشابه 4490
gaps
مشابه 4490
equalled
مشابه بودن
organizes
مشابه 7186
organises
مشابه 7186
organising
مشابه 7186
equivalents
برابر مشابه
print
مشابه 7861
breakdowns
مشابه 1352
SVGA
مشابه 9737
word
مشابه 10721
worded
مشابه 10721
synthesised
مشابه 9821
status
مشابه 9596
carrier
مشابه 1595
cal
مشابه 1502
carriers
مشابه 1595
recovery
مشابه 8398
recoveries
مشابه 8398
prints
مشابه 7861
printed
مشابه 7861
breakdown
مشابه 1352
decoding
مشابه 2860
incorrectly
مشابه 5078
synthesize
مشابه 9821
congener
مشابه متجانس
synthesized
مشابه 9821
IRTF
مشابه 55423
least significant digit
مشابه 5781
EMI
مشابه 3541
encryption
مشابه 3631
epileptiform
مشابه صرع
correspound
مشابه بودن
in kind
<idiom>
به طریقی مشابه
in the same boat
<idiom>
درشراطی مشابه
synthesises
مشابه 9821
synthesising
مشابه 9821
interchanging
مشابه 5359
designs
مشابه 2979
design
مشابه 2979
interchanges
مشابه 5359
interchanged
مشابه 5359
interchange
مشابه 5359
Arabic
شکل مشابه ...
MByte
مشابه 6304
synthesizes
مشابه 9821
epileptoid
مشابه صرع
synthesizing
مشابه 9821
bridging
مشابه 1361
equivalent
برابر مشابه
decryption
مشابه 2871
equal
مشابه بودن
equaled
مشابه بودن
equaling
مشابه بودن
equalling
مشابه بودن
equals
مشابه بودن
ultra-
مشابه 10327
multifunctional
مشابه 6716
multi scan monitor
مشابه 6632
launching
مشابه 5747
launches
مشابه 5747
launched
مشابه 5747
launch
مشابه 5747
directly
مشابه 3162
induction
مشابه 5128
inductions
مشابه 5128
MHS
مشابه 6444
EXNOR
مشابه 3826
rounding
مشابه 8762
slew
مشابه 9308
electronic
مشابه 3510
users
مشابه 10322
domains
مشابه 3286
domain
مشابه 3286
peripheral
مشابه 7489
roundest
مشابه 8759
round
مشابه 8759
storage
مشابه 9641
syntax
مشابه 9817
user
مشابه 10322
quantize
مشابه 8181
fields
مشابه 4036
reconfigure
مشابه 8375
GUI
مشابه 4601
pim
مشابه 7515
bracket
مشابه 1329
register
مشابه 8481
registers
مشابه 8481
IBM
مشابه 4963
scale
مشابه 8865
kips
مشابه 5677
window
مشابه 10682
assonant
مشابه یا متجانس
IBM
مشابه 4962
exclusive
مشابه 3824
uncommitted logic array
مشابه 10328
parity price
قیمت مشابه
look-alikes
برنامه مشابه
fielded
مشابه 4036
registering
مشابه 8481
product group
کالاهی مشابه
HMA
مشابه 4812
identical
دقیقا مشابه
look alike
برنامه مشابه
similarly
بطور مشابه
look-alike
برنامه مشابه
field
مشابه 4036
to correspond to
مانند
[مشابه]
بودن
banks
مجموعهای از وسایل مشابه
bank
مجموعهای از وسایل مشابه
larks
چکاوک وگونههای مشابه ان
lark
چکاوک وگونههای مشابه ان
etx
توجه مشابه EOT
dissimilarly
بطور غیر مشابه
tonemic
دارای تلفظ مشابه
homochromatic
دارای رنگهای مشابه
hand out
<idiom>
از چیزهایی مشابه به هم دادن
quasi-
مشابه یا تقریباگ همان
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
in keeping with
<idiom>
مشابه ،موافقت کردن
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
tweedledum and tweedledee
دو فرد یا دو گروه خیلی مشابه
heterologous
غیر مشابه بدون نسبت
equated
مشابه بودن یامشابه ساختن
relationship
نحوه اتصال دو چیز مشابه
isotropic
دارای خواص فیزیکی مشابه
rookery
زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
rookeries
زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
We're all in the same boat.
ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
cartel
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
equates
مشابه بودن یامشابه ساختن
storage pool
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
acceptable alter nate product
فراورده مشابه قابل قبول
cartels
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
relationships
نحوه اتصال دو چیز مشابه
pulsed
مجموعه متمادی پالسهای مشابه
pulse
مجموعه متمادی پالسهای مشابه
block storing
کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
equate
مشابه بودن یامشابه ساختن
to be in the same boat
<idiom>
درشرایطی مشابه بودن
[اصطلاح مجازی]
Birds of a feather flock together .
<proverb>
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
contour template
مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
basic type double tier formwork
قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
in a rut
<idiom>
همیشه کار مشابه انجام دادن
homogamy
وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
equivalent
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalents
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
mimicking
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
voices
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
element
که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
emulating
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
match
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
pantomiming
<adj.>
<pres-p.>
[رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
elements
که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
matches
جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
typecast
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
unshielded twisted pair cable
مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
voice
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
homograft
پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
gating circuit
مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
voicing
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
typecasts
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com