English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
toxic زهرالود مسموم کننده گاز سمی
Other Matches
poisoners مسموم کننده
toxicant مسموم کننده
poisoner مسموم کننده
venom مسموم کردن مسموم شدن
miasmas دم یادمه بد بو بخار یادمه مسموم کننده
miasma دم یادمه بد بو بخار یادمه مسموم کننده
poisoned زهرالود
baneful زهرالود
venomed زهرالود زهردار
poison زهرالود سمی
poisons زهرالود سمی
poisoned مسموم
toxic مسموم
poison مسموم کردن
squiffed مسموم شده
squiffy مسموم شده
poisons مسموم کردن
venenate مسموم کردن
saturnic مسموم از سرب
toxicant مسموم زهر
loco مسموم شدن
empoison مسموم کردن
nicotinize مسموم کردن از تنباکو
poisoned pawn پیاده زهراگین یا مسموم
unsullied مسموم نشده-سالم
venenate زهر دادن به مسموم
ergotize باسگاله یازنگ مسموم کردن
copraemia مسموم شدن خون درموردیبوست
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
poison مسموم کردن چیز خور کردن سم
poisons مسموم کردن چیز خور کردن سم
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
trackers پی کننده
bender خم کننده
benders خم کننده
solver حل کننده
rebutter رد کننده
tracker پی کننده
refutative رد کننده
crusher له کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
skittish رم کننده
refuser رد کننده
hopper لی لی کننده
crepitant خش خش کننده
refutatory رد کننده
commulator یک سو کننده
filler پر کننده
renunciant رد کننده
repudiationist رد کننده
puffer پف کننده
swooner غش کننده
syncopator غش کننده
noncommittal رد کننده
hoppers لی لی کننده
deflective کج کننده
attacking تک کننده
surfy کف کننده
catterer پچ پچ کننده
renunciant کننده
fluxing oil اب کننده
deletive حک کننده
fillers پر کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
ear-splitting کر کننده
whisperer پچ پچ کننده
solvent اب کننده
sensor حس کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
thinner کم کننده
abjurer or abjuror کننده
percutient دق کننده
bidders کننده
attenuant اب کننده
jaberer پچ پچ کننده
mumbler من من کننده
bidder کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
mitigative کم کننده
mauler له کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com