English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
crystalline structure ساختار بلوری
grain structure ساختار بلوری
Other Matches
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
granular بلوری
crystallized بلوری
crystalline schist شیست بلوری
crystal diode دیود بلوری
crystalize بلوری شدن
crystal lattice شبکه بلوری
amorphous غیر بلوری
crystalline rock سنگ بلوری
shaly clay رس نیمه بلوری
gum copal سندروس بلوری
grain tin قلع بلوری
crystallizing lacquer لاک بلوری
crystallizable بلوری شدنی
copal سندروس بلوری
crystal grain دانه بلوری
crystal plane سطح بلوری
crystal microphone میکروفون بلوری
calcite سنگ اهک بلوری
crystals زلال بلوری کردن
crystal زلال بلوری کردن
modification تغییر شکل بلوری
crystal ball stopper گلوله بلوری شیشه لیموناد
pyroxene ماده معدنی بلوری وسفید
crystalline structure سازه بلوری ساختمان کریستالی
unidirectional soldification روشی برای رسیدن به موادتک بلوری
wafers تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafer تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
endomorph بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
structuring ساختار
architecture ساختار
structures ساختار
structure ساختار
close packed structure ساختار تنگچین
data structure ساختار داده ها
diamond structure ساختار الماس
decision structure ساختار تصمیم
helical structure ساختار مارپیچی
ingots structure ساختار شمش
institutional structure ساختار نهادی
internal structure ساختار داخلی
inverted structure ساختار معکوس
cellular structure ساختار شبکهای
electronic structure ساختار الکترونی
control structure ساختار کنترلی
block structure ساختار بلوکی
factor structure ساختار عاملی
crane construction ساختار جرثقیل
band structure ساختار نواری
economic structure ساختار اقتصادی
atomic structure ساختار اتمی
age structure ساختار سنی
crystal structure ساختار بلور
fine structure ساختار فریف
file structure ساختار فایل
kekule structure ساختار ککوله
superstructure ساختار بالا
selection structure ساختار گزینشی
sequence structure ساختار ترتیبی
shell structure ساختار لایهای
structure chart نمودار ساختار
structuring ساختار ساخت
structure factor عامل ساختار
structures ساختار ساخت
tree structure ساختار درخت
structure ساختار ساخت
fabric ساختار ساختمان
superstructures ساختار بالا
ring structure ساختار حلقهای
relational structure ساختار رابطهای
pyramidal structure ساختار هرمی
nested structure ساختار لانهای
structure [first order] ساختار [ریاضی]
list structure ساختار لیست
network structure ساختار شبکهای
molecular structure ساختار مولکولی
nuclear structure ساختار هستهای
loop structure ساختار حلقهای
network stracture ساختار شبکه
linear structure ساختار خطی
lewis structure ساختار لوویس
structuralists وابسته به ساختار گرایی
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
hyperfine structure ساختار فوق فریف
structuralist وابسته به ساختار گرایی
loop control structure ساختار کنترل حلقه
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
database structure ساختار پایگاه داده ها
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
straight chain structure ساختار راست زنجیر
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
structuring پی ریزی کردن ساختار
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
structures پی ریزی کردن ساختار
structured design طراحی ساختار یافته
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
structure پی ریزی کردن ساختار
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
wurtzite ساختار شش گوشهای روی سولفید
nodes نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
inclusion عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
implication عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
definition شرح ساختار در برنامه یا سیستم
definitions شرح ساختار در برنامه یا سیستم
implications عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
leaf گره آخر در ساختار درختی
node نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
externals دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
hexonal zinc sulfide structure ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
reconfiguration تغییر دادن ساختار داده در سیستم
external دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
skeletal code برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
forests تعداد درختهای ساختار داده متصل
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
DNA double helix [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
backsteingotit [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
queue روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queues روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queued روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queueing روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
High Victorian [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
variable شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
randomly سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
variables شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
chimney-cricket [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
scripts ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
random سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
bandolite ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
abutment [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
flowchart دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
structures ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
rung [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
structuring ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
flow diagram دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
global متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
roots گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
dynamically ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
local انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
root گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
globally متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
locals انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
if/then/else یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freed پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
heterosphere قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
flow diagram دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
flowchart دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
forward pointer اشاره گری که محل داده بعدی در یک ساختار داده را بیان میکند
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
ddl بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
onion skin language زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
plex database ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند
derivation graph ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
V format ساختار داده که درآن دکوردهای با طول مختلف ذخیره شده اند با یک مشخصات ابتدایی که طول آنها را نوشته است
bell-cage [ساختار نگهدارنده ناقوس در ناقوس خانه]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com