English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
internal structure ساختار داخلی
Search result with all words
random سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
randomly سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
Other Matches
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
architecture ساختار
structure ساختار
structuring ساختار
structures ساختار
crystal structure ساختار بلور
structuring ساختار ساخت
grain structure ساختار بلوری
ring structure ساختار حلقهای
selection structure ساختار گزینشی
fine structure ساختار فریف
crane construction ساختار جرثقیل
tree structure ساختار درخت
structure factor عامل ساختار
shell structure ساختار لایهای
structure chart نمودار ساختار
molecular structure ساختار مولکولی
sequence structure ساختار ترتیبی
relational structure ساختار رابطهای
helical structure ساختار مارپیچی
factor structure ساختار عاملی
kekule structure ساختار ککوله
inverted structure ساختار معکوس
electronic structure ساختار الکترونی
decision structure ساختار تصمیم
diamond structure ساختار الماس
institutional structure ساختار نهادی
ingots structure ساختار شمش
lewis structure ساختار لوویس
linear structure ساختار خطی
list structure ساختار لیست
crystalline structure ساختار بلوری
pyramidal structure ساختار هرمی
loop structure ساختار حلقهای
data structure ساختار داده ها
nuclear structure ساختار هستهای
network structure ساختار شبکهای
network stracture ساختار شبکه
nested structure ساختار لانهای
file structure ساختار فایل
economic structure ساختار اقتصادی
atomic structure ساختار اتمی
band structure ساختار نواری
block structure ساختار بلوکی
structures ساختار ساخت
cellular structure ساختار شبکهای
close packed structure ساختار تنگچین
structure ساختار ساخت
age structure ساختار سنی
fabric ساختار ساختمان
control structure ساختار کنترلی
superstructures ساختار بالا
structure [first order] ساختار [ریاضی]
superstructure ساختار بالا
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
structure پی ریزی کردن ساختار
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
loop control structure ساختار کنترل حلقه
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
database structure ساختار پایگاه داده ها
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
hyperfine structure ساختار فوق فریف
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
structures پی ریزی کردن ساختار
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
structuralist وابسته به ساختار گرایی
structuralists وابسته به ساختار گرایی
straight chain structure ساختار راست زنجیر
structuring پی ریزی کردن ساختار
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
structured design طراحی ساختار یافته
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
leaf گره آخر در ساختار درختی
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
inclusion عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
definitions شرح ساختار در برنامه یا سیستم
implications عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
node نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
definition شرح ساختار در برنامه یا سیستم
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
wurtzite ساختار شش گوشهای روی سولفید
implication عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
nodes نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
hexonal zinc sulfide structure ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
skeletal code برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
forests تعداد درختهای ساختار داده متصل
externals دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
external دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
reconfiguration تغییر دادن ساختار داده در سیستم
DNA double helix [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
backsteingotit [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
queues روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queueing روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queued روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queue روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
High Victorian [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
variables شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
bandolite ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
variable شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
scripts ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
abutment [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
chimney-cricket [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
structure ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
structures ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
rung [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
flowchart دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
flow diagram دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
structuring ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
roots گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
root گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
global متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
globally متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است
dynamically ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
locals انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
if/then/else یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
freed پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
freeing پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
frees پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
heterosphere قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
electrographic architecture [واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
territorial داخلی
domestic داخلی
municipal داخلی
indoor داخلی
intramural داخلی
ben داخلی
endogenous داخلی
internal door در داخلی
internal medicine طب داخلی
anie داخلی
interiors داخلی
in داخلی
inside داخلی
in- داخلی
interior داخلی
innate داخلی
insides داخلی
internal داخلی
inner داخلی
esoteric داخلی
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
internal circuit مدار داخلی
intercommunication ارتباط داخلی
internal armature ارمیچر داخلی
insides قسمت داخلی
inside wing بال داخلی
inside thread مارپیچ داخلی
inside micrometer میکرومتر داخلی
interior span دهانه داخلی
interference drag پسای داخلی
interior affairs امور داخلی
internal attack تک داخلی یا تک از داخل
marketing audit کنترل داخلی
internal boffles تیغههای داخلی
intermediate structure ساختمان داخلی
interior wall دیوار داخلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com