English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
Other Matches
dehydrogenize هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
cleared زدوده
deionized water اب یون زدوده
catalytic hydrogenation هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
dehydroisomerization همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
hydrogenation هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
hydrogen هیدروژن
parahydrogen هیدروژن پارا
secondary hydrogen هیدروژن 2 درجه
hydrotreating هیدروژن کاری
hydrogenolysis هیدروژن کافت
hydrogenator هیدروژن ساز
dehydrogenation هیدروژن زدایی
orthohydrogen هیدروژن ارتو
active hydrogen هیدروژن فعال
acid hydrogen هیدروژن اسیدی
acid function یون هیدروژن
tertiary hydrogen هیدروژن 3 درجه
liquid hydrogen هیدروژن مایع
hydrogenation هیدروژن دهی
hydrodimerization دوپارش با هیدروژن
hydrocracking کراکینگ با هیدروژن
heydrogenize هیدروژن دادن
heavy hydrogen هیدروژن سنگین
hydrogen sulphide سولفید هیدروژن
hydrogenate هیدروژن دادن
hydrodimerization دی مرشدن با هیدروژن
secondary hydrogen هیدروژن درجه دوم
sulfide نمک یااسترسولفید هیدروژن
hydrodesulfurizing گوگرد زدایی با هیدروژن
hydrogen flame detector اشکارساز شعلهای هیدروژن
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
sodium hydrogen carbonate سدیم هیدروژن کربنات
hydrogen like atom اتم هیدروژن مانند
hydrogen like orbital اوربیتال هیدروژن مانند
pyrolytic dehydrogenation هیدروژن زدایی تفکافتی
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
tertiary hydrogen هیدروژن نوع سوم
sulphide نمک یااسترسولفید هیدروژن
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
labile hydrogen هیدروژن تند اثر
hydrogenation عمل تبدیل به هیدروژن
dehydrocyclization حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
sodium monohydrogen carbonate سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydride ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
atomic hydrogen arc welding جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
hydrochloric دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
hydrogenate سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
chlorinated hydrocarbon ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
monad ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
pH علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
structures ساختار
architecture ساختار
structuring ساختار
structure ساختار
structure ساختار ساخت
kekule structure ساختار ککوله
grain structure ساختار بلوری
crane construction ساختار جرثقیل
control structure ساختار کنترلی
cellular structure ساختار شبکهای
economic structure ساختار اقتصادی
close packed structure ساختار تنگچین
crystal structure ساختار بلور
data structure ساختار داده ها
file structure ساختار فایل
factor structure ساختار عاملی
electronic structure ساختار الکترونی
diamond structure ساختار الماس
internal structure ساختار داخلی
institutional structure ساختار نهادی
structures ساختار ساخت
inverted structure ساختار معکوس
ingots structure ساختار شمش
decision structure ساختار تصمیم
fine structure ساختار فریف
block structure ساختار بلوکی
structure chart نمودار ساختار
crystalline structure ساختار بلوری
shell structure ساختار لایهای
network structure ساختار شبکهای
nuclear structure ساختار هستهای
sequence structure ساختار ترتیبی
structure [first order] ساختار [ریاضی]
superstructures ساختار بالا
pyramidal structure ساختار هرمی
superstructure ساختار بالا
relational structure ساختار رابطهای
ring structure ساختار حلقهای
structure factor عامل ساختار
network stracture ساختار شبکه
nested structure ساختار لانهای
lewis structure ساختار لوویس
helical structure ساختار مارپیچی
linear structure ساختار خطی
atomic structure ساختار اتمی
structuring ساختار ساخت
age structure ساختار سنی
band structure ساختار نواری
fabric ساختار ساختمان
list structure ساختار لیست
tree structure ساختار درخت
loop structure ساختار حلقهای
molecular structure ساختار مولکولی
selection structure ساختار گزینشی
protons هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
proton هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
structuralist وابسته به ساختار گرایی
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
straight chain structure ساختار راست زنجیر
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
loop control structure ساختار کنترل حلقه
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
structured design طراحی ساختار یافته
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
hierachical structure ساختار سلسله مراتبی
structuralists وابسته به ساختار گرایی
structures پی ریزی کردن ساختار
database structure ساختار پایگاه داده ها
hyperfine structure ساختار فوق فریف
cubic closed packed structure ساختار مکعبی تنگچین
contiguous data structure ساختار دادههای همجوار
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
graphic data structure ساختار داده گرافیکی
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
structure پی ریزی کردن ساختار
structuring پی ریزی کردن ساختار
valence bond structure ساختار پیوند والانسی
pawn structure ساختار یا اسکلت پیادهای شطرنج
wurtzite ساختار شش گوشهای روی سولفید
definition شرح ساختار در برنامه یا سیستم
hierarchy ساختار دادهای سلسله مراتبی
nodes نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
leaf گره آخر در ساختار درختی
hierarchies ساختار دادهای سلسله مراتبی
inclusion عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
implication عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
definitions شرح ساختار در برنامه یا سیستم
implications عمل منط قی با ساختار THEN-IF. اگر A
node نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه
externals دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
hexonal zinc sulfide structure ساختار شش گوشهای روی سولفید وورتیست
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
forests تعداد درختهای ساختار داده متصل
forest تعداد درختهای ساختار داده متصل
reconfiguration تغییر دادن ساختار داده در سیستم
broch [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
external دید کاربر از ساختار داده یا برنامه
skeletal code برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
hydrogenize با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
High Victorian [سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
backsteingotit [آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
queueing روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
frameworks ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
framework ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
schema شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
DNA double helix [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
schemata شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
queues روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queued روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
queue روش استفاده شده در ساختار صف , Lifd یا Fifd
arrays ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
array ساختار مرتب که اعضایشان در یک جدول ساخت یافته اند.
physical سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
random سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
randomly سیستمی که خروجی آن به ورووودی یا ساختار داخلی آن ربط ی ندارد
bandolite ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
plex structure ساختار شبکه یا دادهای که هر گره آن به سایرین وصل است
scripts ساختار الگو گونه برای نمایش ترتیب حوادث
variables شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
chimney-cricket [ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
abutment [ساختار جامدی که فشار قوس یا شمع بر آن است.] [معماری]
hierarchical communications system پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
flowchart دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
flow diagram دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
structure ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structures ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structuring ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
rung [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
locals که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
roots گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
dynamically ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com