English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
interusive rocks سنگهای بیرون زده
Other Matches
pneumatolysis تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
metamorphic rocks سنگهای دگرگونه
pervious rocks سنگهای نفوذپذیر
metamorphic rocks سنگهای دگرگون
precipitated rocks سنگهای رسوبی
intrusive rocks سنگهای نفوذی
precious stones سنگهای گرانبها
volcanic سنگهای اتشفشانی
meteorites سنگهای اسمانی
meteorite سنگهای اسمانی
hypabyssal rocks سنگهای برمغاکی
impermeable rocks سنگهای نفوذناپذیر
moraine سنگهای یخچالی
uncomsolidated rocks سنگهای ناهمجوش
extrusive rocks سنگهای خروجی
effusive rocks سنگهای خروجی
neutral rocks سنگهای خنثی
sedimentary rocks سنگهای ته نشستی
precipitated rocks سنگهای ته نشست
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
lapidarian وابسته به سنگهای قیمتی
zone of rock flowage منطقه سنگهای روان
lapidary وابسته به سنگهای قیمتی
cut stone masonry ساختمان با سنگهای تراشیده
rondel سنگهای قیمتی مدورزینتی
igneous magma سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
crystallite مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
tessellate بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
meteoritics مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
knockstone کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
cromlech ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
gabbro نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
glyptics کنده کاری در روی سنگهای گران بها
facets سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
zone of rock fracture ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
copper smelting استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
blasting machine دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
coated chippings خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
gopher موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
rondelle جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
externals بیرون
external بیرون
bakkat به بیرون
out <adv.> به بیرون
extra terrestrial بیرون از
efferent بیرون بر
from the outside از بیرون
out of بیرون از
out- بیرون از
abroad بیرون
forth of بیرون از
out بیرون از
outed بیرون از
forth بیرون از
without بیرون
without بیرون از
outdoor بیرون
from outside از بیرون [از]
from out of town از بیرون [از]
outside بیرون
away بیرون
outsides بیرون
away بیرون از
off the track بیرون
outwith [Scotish E] <adv.> بیرون [از]
out door بیرون
out-of- بیرون از
outward bound بیرون رو
outside appearance بیرون
out <adv.> بیرون
outside [of] <adv.> بیرون [از]
out [of] <adv.> بیرون [از]
pull-out بیرون امدن
extrude بیرون امدن
extrude بیرون انداختن
unweave بیرون اوردن
bear out بیرون دادن
beyond d. بیرون از حدوصف
unthread نخ بیرون اوردن از
spits بیرون پراندن
pull-outs بیرون امدن
spit بیرون پراندن
sputtering بیرون اندازی
beyond one's vision بیرون ازحدبینایی
bring off بیرون بردن
pull out بیرون امدن
elicits بیرون کشیدن
to set forth بیرون اوردن
draw out بیرون کشیدن از
to shoot forth بیرون امدن
efferent رگ بیرون بر وابران
effuse بیرون ریختن از
elicited بیرون کشیدن
elicit بیرون کشیدن
to stuck out بیرون کردن
to throw out بیرون انداختن
deferent بیرون برنده
count out <idiom> بیرون نگهداشتن
outcrops سر بیرون کردن
outcrop سر بیرون کردن
eliciting بیرون کشیدن
discharged بیرون راندن
egestion بیرون ریزی
outflow بیرون ریزی
astir بیرون از بستر
draws بیرون کشیدن
draw بیرون کشیدن
Outside the house. بیرون از خانه
plugs بیرون زدن
plugging بیرون زدن
plug بیرون زدن
extruding بیرون انداختن
extruding بیرون کشیدن
vents بیرون دادن
vent بیرون ریختن
vent بیرون دادن
vented بیرون ریختن
vents بیرون ریختن
vented بیرون دادن
venting بیرون دادن
jettison بیرون افکندن
extrudes بیرون کشیدن
jettisoned بیرون افکندن
extrude بیرون کشیدن
clamping بیرون کشیدن
extruded بیرون انداختن
clamped بیرون کشیدن
extruded بیرون امدن
clamp بیرون کشیدن
outgoing بیرون رونده
extruded بیرون کشیدن
extruding بیرون امدن
extrudes بیرون انداختن
outflows بیرون ریزی
extrudes بیرون امدن
jettisons بیرون افکندن
jettisoning بیرون افکندن
venting بیرون ریختن
to give out بیرون دادن
similitude بیرون فاهر
to come out بیرون امدن
out of ear shot بیرون از صدا رس
to chop out بیرون امدن
out of the wood بیرون ازجنگل
out of town بیرون شهر
out with بیرون انداختن
to charm away بیرون کردن
outfield بیرون ازمحیط
outpour بیرون ریختن
off the rails بیرون ازخط
of an out size بیرون از اندازه
skink بیرون کشیدن
to give forth بیرون دادن
to get over بیرون امدن
to fish up بیرون کشیدن
lade بیرون کشیدن
to fall out بیرون افتادن
to drum out بیرون کردن
to hunt away بیرون کردن
to drive out بیرون کردن
mofussil بیرون شهر
not to point بیرون از موضوع
outpour بیرون ریزش
to bring out بیرون اوردن
to break out بیرون ریختن
subduct بیرون بردن
spouter بیرون جهنده
running off از خط بیرون افتادن
saleint بیرون امده
saleint بیرون زده
saleintiant بیرون امده
saleintiant بیرون زده
smoke out بیرون راندن
shift out انتقال به بیرون
ship your oars پارو بیرون
push off بیرون رفتن
protrudent بیرون افتاده
propulsive بیرون ریزنده
outward show نمایش بیرون
outwardness چگونگی بیرون
outwork سفارش به بیرون
pakkorro بطرف بیرون
pass off بیرون رفتن
pay out بیرون دادن
to be derailed از خط بیرون افتادن
throw out بیرون انداختن
throw off بیرون دادن
prolapsus بیرون افتادگی
sleep out بیرون خوابیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com