Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
English
Persian
washer
شستشو کننده
washers
شستشو کننده
rinser
شستشو کننده
Search result with all words
abstergent
شستشو دهنده ماده پاک کننده
Other Matches
cleaning
شستشو
wash
شستشو
purification
شستشو
embrocations
شستشو
embrocation
شستشو
launders
شستشو
lixiviation
شستشو
lotions
شستشو
washes
شستشو
scouring
شستشو
washing
شستشو
ablutions
شستشو
washed
شستشو
lotion
شستشو
laundering
شستشو
bathing
شستشو
bathed
شستشو
souse
شستشو
bath
شستشو
ablution
شستشو
lavation
شستشو
elution
شستشو
leaching
شستشو
imbathe
شستشو
launder
شستشو
laundered
شستشو
acid leach
شستشو با اسید
acid dip
شستشو با اسید
ablutomania
وسواس شستشو
flush tank
حوضچه شستشو
debenzolation
شستشو با بنزول
wash oil
روغن شستشو
cleaning room
اطاق شستشو
wash out
شستشو کردن
cleaning process
فرایند شستشو
cleaning door
دریچه شستشو
purification
شستشو تصفیه
washes
اب دادن شستشو
wash
شستشو دادن
washable
قابل شستشو
levigate
شستشو دادن
imbathe
شستشو کردن
water extraction
آبگیری
[پس از شستشو]
embrocate
شستشو دادن
imbathe
شستشو دادن
to take a bath
شستشو کردن
abluent
شستشو دهنده
wash
اب دادن شستشو
washed
شستشو دادن
washes
شستشو دادن
washed
اب دادن شستشو
scrubbing process
فرایند شستشو و تصفیه
dehydration
[آبگیری فرش پس از شستشو]
elutriation
شستشو با اب فرسایش انتخابی
rinse
با اب پاک کردن شستشو
wash away
با شستشو پاک کردن
bathe
استحمام کردن شستشو
bathes
استحمام کردن شستشو
sediment escape
ساختمانهای تخلیه و شستشو
tubber
گازر شستشو دهنده
wash off
با شستشو پاک کردن
wash out
محو کردن شستشو
lave
چکیدن شستشو کردن
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
rinsed
با اب پاک کردن شستشو
rinses
با اب پاک کردن شستشو
back blowing
عمل شستشو و توسعه چاه
shampoos
باشامپویا سرشوی شستشو دادن
change (one's) mind
<idiom>
مغز کسی را شستشو دادن
absterge
تمیز کردن شستشو دادن
shampoo
باشامپویا سرشوی شستشو دادن
lixiviate
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
bleaching materiel
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
color fastness
درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
leachate
مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
lavage
انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
needle bath
شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
raw wool
پشم خام
[پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
bleacher
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
sizing
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
give it a good wash
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutatory
رد کننده
doer
کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com