English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
calculating factor ضریب محاسبه
Search result with all words
ration factor ضریب محاسبه جیره
scaling law ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
Other Matches
flops اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
modulus of elasticity ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
convergence factor ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
reduction coefficient ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
biquinary notation دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
partition coefficient ضریب توزیع ضریب تقسیم
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
scale factor ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
ballistic coefficient ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slide rule خط کش محاسبه
analysis محاسبه
computing محاسبه
computation محاسبه
computations محاسبه
prediction محاسبه
calculation محاسبه
predictions محاسبه
slide rules خط کش محاسبه
computed محاسبه کردن
design طرح و محاسبه
compute محاسبه کردن
computational مربوط به یک محاسبه
computational اشتباه در محاسبه
accounting price قیمت محاسبه
computable محاسبه پذیر
miscalculations محاسبه اشتباه
arithmetic unit واحد محاسبه
predicted محاسبه شده
cam calculation محاسبه کرو
calk محاسبه کردن
calculation sheet برگ محاسبه
calculating machine ماشین محاسبه
calculated field فیلد محاسبه
computation نتیجه محاسبه
miscalculation محاسبه اشتباه
account محاسبه نمودن
computability قابلیت محاسبه
computations نتیجه محاسبه
design load بارمبنای محاسبه
computes محاسبه کردن
double counting محاسبه مضاعف
dyscalculia محاسبه پریشی
designs طرح و محاسبه
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
recalculation تجدید محاسبه
nautical slide rule خط کش محاسبه دریایی
unit of account واحد محاسبه
approximations محاسبه ملایم
approximation محاسبه ملایم
uncomputable محاسبه ناپذیر
optimal recalculation محاسبه مجدد بهینه
natural recalculation محاسبه مجدد طبیعی
manual recalculation محاسبه مجدد دستی
miscalculating اشتباه محاسبه کردن
computation نتیجه شمارش محاسبه
load adjuster خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
computing سرعت محاسبه یک کامپیوتر
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
computations نتیجه شمارش محاسبه
integral calculus محاسبه انتگرال [ریاضی]
calculated altitude ارتفاع محاسبه شده
automatic recalculation محاسبه مجدد خودکار
row wise recalculation محاسبه مجدد سطری
recalculation method روش محاسبه عدد
incomputable غیر قابل محاسبه
computed price قیمت محاسبه شده
tallied محاسبه چوب خط زدن
tallies محاسبه چوب خط زدن
column wise recalculation محاسبه مجدد ستونی
computed goto جهش بر مبنای محاسبه
tally محاسبه چوب خط زدن
background recalculation محاسبه مجدد پس زمینه
accountable strength استعداد قابل محاسبه
predicted از قبل محاسبه شده
computable function تابع محاسبه پذیر
miscalculate اشتباه محاسبه کردن
collapse design محاسبه در محیط خمیری
evaluating محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluates محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculates اشتباه محاسبه کردن
miscalculated اشتباه محاسبه کردن
tallying محاسبه چوب خط زدن
evaluations عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
boxes مربع روی ورقه محاسبه
evaluation عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
basis of freight پایه محاسبه هزینه حمل
strategically <adv.> طرح ریزی [محاسبه] شده
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
box مربع روی ورقه محاسبه
algorithms محاسبه عددی حساب رقومی
computes انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
long run period دوران محاسبه بلند مدت
measure روش محاسبه اندازه یا کمیت
computed انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
ration cycle سیکل محاسبه جیره 42ساعته
design for flexture and shear طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
compute انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
computable آنچه قابل محاسبه است
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
algorithm محاسبه عددی حساب رقومی
elastic design طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
basket purchase خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
interpolations محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
margins تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
current purchasing power حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
percentile محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margin تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
reboot بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
expansion افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
freight tonne فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
unary operation عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
liquidated damages خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
fits محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
unliquidated damages خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
relative پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
leave year سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
fit محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
design maximum weight حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
profit centre قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
averaging میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
keystroke شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
backward روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
averaged میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
averages میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
parallelled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
interference محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
parallels کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
DX پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
geometry processing فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
calculate فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heap مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculates فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaping مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
calculated فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
heaps مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
alu Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
modulus ضریب
modules ضریب
factors ضریب
module ضریب
ratios ضریب
factor ضریب
ratio ضریب
coefficient ضریب
phi coefficient ضریب فی
coefficients ضریب
luminous efficiency ضریب روشنایی
factor of safety ضریب اطمینان
friction factor ضریب اصطکاک
liquidity ratio ضریب نقدینگی
load factor ضریب بار
load factor ضریب نیرو
lift coefficient ضریب برا
fusion coefficient ضریب فوزیون
expansion coefficient ضریب انبساط
drag coefficient ضریب پسا
lagragne multiplier ضریب لاگرانژ
lag coefficient ضریب تاخیر
duty cycle ضریب کار
duty factor ضریب کار
drag coefficient ضریب رانش
float factor ضریب شناوری
form factor ضریب شکل
mixing coefficient ضریب اختلاط
infiltration coefficient ضریب تراوش
reflection coefficient ضریب بازتاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com